موسویبجنوردی، رهبر حزب ملل اسلامی پیشتر در گفتوگویی با سایت تاریخ ایرانی در این باره گفته است: «خود بیژن جزنی که رهبر چریکهای فدایی خلق بود به من در زندان گفت جریان شما و مطرحکردن مبارزه مسلحانه به ما کمک کرد که ما هم روش مبارزه مسلحانه را در پیش گیریم. در واقع نخستین گروهی که در ایران به طور رسمی شعار مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه را سر داد حزب ملل اسلامی بود».
به گزارش نباء خبر، 15 اسفند ماه سال 44 دادگاه اعضای حزب ملل اسلامی برگزار شد و محمدكاظم موسویبجنوردی به اعدام و باقی اعضا به حبس محکوم شدند. پیشتر در مهرماه 1344 محمدباقر صنوبری یكی از اعضای ردهپایین این حزب پس از خروج از شاه عبدالعظیم مورد سوءظن مأمورین قرار میگیرد و سپس دستگیر میشود. دستگیری او به عنوان یك عضو عادی چندان برای ساواك مهم نبود اما آنچه همراه صنوبری به دست آمد تمامی اسناد مهم این حزب بود كه منجر به دستگیری تمامی اعضای آن و سپس صدور حكمهای سنگین برای آنها شد كه تعدادی از آنها تا زمان پیروزی انقلاب در زندان بودند.
موسویبجنوردی، رهبر حزب ملل اسلامی پیشتر در گفتوگویی با سایت تاریخ ایرانی در این باره گفته است: «خود بیژن جزنی که رهبر چریکهای فدایی خلق بود به من در زندان گفت جریان شما و مطرحکردن مبارزه مسلحانه به ما کمک کرد که ما هم روش مبارزه مسلحانه را در پیش گیریم. در واقع نخستین گروهی که در ایران به طور رسمی شعار مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه را سر داد حزب ملل اسلامی بود».
اصغر قریشی یكی از اعضای بازمانده حزب ملل كه همراه دیگر اعضای گروه به زندان محكوم شده بود به مناسب سالگرد این محکومیت به «شرق» گفت: شنبه اول آبان 1344 من سال سوم دانشكده فنی دانشگاه تهران بودم كه استاد فیزیك ما دكتر صفری آخر جلسه من را صدا كرد و گفت به دفتر من بیا، به دفتر او رفتم و گفت سرهنگ رحیمی {رئیس ساواك دانشگاه تهران} تو را خواسته است. من از یك هفته قبل خبردار شده بودم كه حزب ملل از طرف آقای صنوبری لو رفته است و متوجه شدم به خاطر همان قضیه من را میخواهند. پس از آن بلافاصله به خانه رفتم و اسناد حزب را از بین بردم و به سراغ مسئول حزبیام آقای اكبر صلاحمند رفتم البته او هم مخفی بود. به او گفتم چه باید كرد؟ گفت منتظر میمانیم تا ما را دستگیر كنند. شبهنگام به داییام كه او هم عضو حزب بود گفتم احتمال دارد ما را دستگیر كنند اتفاقا فردا صبح ساعت پنج شهربانی برای دستگیری ما آمد.
قریشی درباره جلسه دادگاه افزود: ما را بعد از بازجویی كه سه ماه طول كشید به پادگان جمشیدیه بردند. آنجا یك زندان بود كه دو قسمت داشت و در آمفیتئاتر پادگان جلسه دادگاه بدوی به ریاست تاجالدینی تشكیل شد و كیفرخواست توسط دادستان خوانده شد و وكلای تسخیری نیز به دفاع پرداختند. زمانی كه رأی خوانده شد شعار الله مولانا ولا مولنكم را اعضای حزب خطاب به رؤسای دادگاه سر دادند. در آن جلسه آقای بجنوردی به اعدام و هفت نفر به حبس 15 سال و دیگران به حكمهای پایینتر محكوم شدند. من نیز به هشت سال محكوم شدم. البته اول پنج سال بود اما به خاطر دفاعیاتم سه سال به آن اضافه شد. در فروردین 1345 رأی نهایی دادگاه دوم خوانده شد و ما را به زندانهای مختلف فرستادند. من و تعدادی دیگر را به بند 9 زندان شماره 1 كه بند شرورها و قاتلین بود، فرستادند و یك اتاق كوچك هم به ما دادند كه 13 نفر بودیم. ما در اعتراض به این كار یك نامه نوشتیم و 72 ساعت وقت دادیم كه اگر ما را منتقل نكنند اعتصاب غذا میكنیم كه پس از 48 ساعت ما را به بند دیگری در زندان شماره 2 بردند. پنج ماه آنجا بودیم و سپس به زندان شماره 3 منتقل شدیم. او درباره شرایط زندان اضافه كرد: در سال 51 نیز یك كتاب عربی به نام «دولتنا» به دستم رسید تا آن را ترجمه كنم. این كتاب درباره روابط حكومت پهلوی و اسرائیل بود؛ پس از آن ترجمه آماده شد كه به زندان بیرون بفرستیم اما در بهمن 51 به سلول ما آمدند و تمام كتابها و یادداشتهای من و آقای حجتی را بردند. من منتظر بودم كه به خاطر ترجمه آن كتاب دوباره محاكمه شوم؛ به نظرم اوایل سال 52 بود كه از ساواك به زندان آمدند و من را خواستند و بازجویی كردند و همواره منتظر محاكمه مجدد بودم. اما نهایتا در شهریور 52 آزاد شدم. مدت زمان زندانی سیاسی 365 روز نبود و 360 روز حساب میشد به خاطر همین دو ماه زودتر از هشت سال در 14 شهریور52 در زندان كرمان آزاد شدم. روز قبل از آزادی هم ساواك من را خواست و درخواست كردند كه نامهای را امضا كنم كه گفتم هرگز امضا نمیكنم اگر میخواستم این حرفها را امضا كنم كه هشت سال زندان نمیماندم.
در پایان اصغر قریشی درباره سرنوشت سیاسی اعضای حزب ملل پس از پیروزی انقلاب گفت: بعد از انقلاب اعضای حزب ملل سمتهای مهمی گرفتند مانند آقای ابوشریف كه اولین فرمانده سپاه بود، آقای بجنوردی هم استاندار اصفهان و نماینده مجلس شد، ابوالقاسم سرحدیزاده هم عضو حزب جمهوری اسلامی بود، حاج حسن طباطبایی نیز معاون وزیر كشاورزی شد و مسئولیتهای نسبتا مهمی را اعضای حزب ملل برعهده گرفتند. من هم از خرداد 69 تا آبان 73 در اندونزی و چهار سال هم در یمن سفیر بودم».
محمد پیران نیز یكی از بازماندگان حزب ملل اسلامی است. وی پیشتر در گفتوگویی با روزنامه مستقل درباره این حزب و نحوه لورفتن آن گفته است:
«در مهر 1344 حزب ملل اسلامی با یك هویت مخفی و معتقد به مبارزه مسلحانه از نوع جنگهای چریكی ویتنام و الجزایر تشكیل شد. روابط بین اعضا و مسئولین به صورت كلاس و مدرسه با نامهای مستعار انجام گرفت تا اعضا همدیگر را نشناسند و در صورت دستگیری و لورفتن تمام افراد به دام پلیس گرفتار نشوند این دوران كه تقریبا سه سال طول كشید مرحله جذب و آموزش اعضای جدید بود و عمل خاصی غیر از آموزش و عضوگیری صورت نگرفت البته ضمن آموزشها، تهیه اسلحه گرم جهت مبارزه و نیز طرز ساخت مواد منفجره و كم و بیش آموزشهای نظامی در كلاسها مطرح میشد. تنها یك طرح ناتمام درباره شناسایی و برداشت پول از شركت یخ مطرح بود كه در نهایت عملی نبود. كار چشمگیر حزب در این مرحله تهیه دستگاه پلیكپی و تكثیر بود جهت انتشار نشریهای به نام ماهنامه خلق كه ارگان رسمی حزب ملل اسلامی نام گرفت و تا دوازده شماره نیز چاپ و منتشر شد البته انتشار ماهنامه بیشتر بین اعضای حزب انتشار یافت و عمده مطالب آن مقالات سیاسی از اوضاع جهان و منطقه خاورمیانه و نیز تفاسیری از قرآن و نهجالبلاغه بود كه عمدتا به قلم رهبر حزب آقای موسویبجنوردی تحریر میشد.
نگاهی به سرنوشت اعضا بعد از انقلاب
سیدمحمدكاظم موسویبجنوردی: ضمن مشاركت در تأسیس حزب جمهوری اسلامی به سمت استانداری اصفهان منصوب شد و سپس در سال 59 به مجلس اول راه یافت. او از میانه دهه 60 از سمتهای دولتی فاصله گرفت و به كار تحقیقی در دایرهالمعارف اسلامی مشغول شد اما با پیروزی خاتمی در سال 76 ریاست كتابخانه ملی و مشاور رئیسجمهور را به سابقه خود اضافه كرد. سید محمد میرمحمدصادقی: در دولت شهید رجایی و شهید باهنر به سمت وزارت كار منصوب شد اما او نیز مانند دیگر همحزبیهای خود از میانه دهه 60 سیاستورزی رسمی را كنار گذاشت و بیشتر در بنیادهای عامالمنفعه از جمله بنیاد رشد به فعالیت پرداخت. محمدجواد حجتیكرمانی: سابقه مبارزاتی او در زندانهای زمان شاه باعث شده بود عمده انقلابیون نام حجتیكرمانی را شنیده باشند و به نوعی محبوب انقلابیون نیز بود. پس از پیروزی انقلاب، امامت جمعه كرمان، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، عضو مجلس شورای اسلامی اول و عضویت مجلس خبرگان رهبری را در سابقه خود دارد. هماكنون نیز در آستانه 90سالگی فعالانه به كار تحقیقی و پژوهشی میپردازد. عباس آقازمانی (ابوشریف): شاید یكی از پرفرازونشیبترین سرنوشتها میان اعضای حزب ملل را عباس آقازمانی تجربه كرد. او پس از انقلاب به عنوان یكی از مهمترین فرماندهان سپاه و سپس سفیر ایران در پاكستان و حضور فرهنگی-نظامی در افغانستان سابقه قابل توجهی از خود به جا گذاشت. جواد منصوری: فرمانده سپاه، سفیر ایران در چین، سفیر ایران در پاكستان و معاون وزارت خارجه. عباس دوزدوزانی: فرمانده سپاه، وزیر ارشاد، معاون وزیر علوم، نماینده مجلس اول، عضو شورای شهر اول تهران. ابوالقاسم سرحدیزاده: وزیر كار، نماینده سه دوره مجلس. محمد پیران: نماینده مجلس ششم. مرتضی حاجی: معاون وزیر ارشاد، وزیر تعاون، مدیرعامل روزنامه همشهری. محمدكاظم سیفیان: شهردار تهران، ریاست بنیاد مسكن، نماینده مجلس چهارم.