ترکیه چرا در متن تحولات سوریه قرار گرفته است؟ عمدتاً به این سوال از این منظر پاسخ داده شده که آن ها به دنبال احیای امپراتوری عثمانی هستند. این موضوع میتواند پاسخی به سوال فوق باشد، اما به نظر می رسد همه واقعیت نیست و به آن باید چارچوب تحلیلی که تاکنون بیان شد، یعنی نقش آفرینی در قالب تقابل راهبردی چین و آمریکا و نظم نوین جهانی را اضافه کرد. بر این اساس، سه هدف یا انگیزه را می توان برای این کشور برشمرد
به گزارش نبأخبر،تخریب بازوهای جریان مقاومت در منطقه یکی از دلایل اصلی تنش های اخیر سوریه است. با این حال در پاسخ به چرایی ایفای نقش ترکیه در این میان موضوعی فراتر از احیای امپراتوری عثمانی مطرح می شود و آن تلاش برای نقش آفرینی در تحولات نظم جدید جهانی است
تشدید تنش ها در سوریه در روزهای اخیر، نگرانی ها درباره وضعیت محور مقاومت را در پی داشته است. با این حال، سوالی که کمتر به آن پرداخته شده این است که چرا ترکیه وارد این تحولات منطقه ای شد؟ در پاسخ به این سوال، عمدتاً عنوان می شود که ترکیه به دنبال احیای امپراتوری عثمانی است اما به نظر می رسد عامل مهم تر و موتور محرک ترکیه برای نقش آفرینی در سوریه، به تحولات نظم جدید جهانی بر می گردد. تحولاتی که جریان اصلی آن را تقابل چین و آمریکا شکل داده اند و در ضمن آن، کریدورهای منطقه ای نیز اهمیت دوچندان پیدا کرده اند. در این گزارش به اهدافی که ترکیه از منظر جنگ کریدورها دنبال می کند، نگاهی خواهیم داشت.
تقابل نوین و راهبردی چین و آمریکا
به گزارش خراسان، سوریه یکی از حلقه های مهم در قلب محور مقاومت بوده و همین موضوع نگاه جریانات ضد مقاومت منطقه را برای ضربه به آن جلب کرده است. با این حال، باید گفت دنبال کردن ریشه تحولات کنونی سوریه از مسیرهای مختلفی، به یک مسئله راهبردی در دنیای کنونی یعنی نظم جدید جهانی می انجامد. واقعیت سال های اخیر این است که هم اینک رشد اقتصادی چین (که اساساً برای سامان دهی اقتصادی-اجتماعی آن در داخل چین یک امر حیاتی به شمار می آید)، آن را به تقابلی راهبردی با آمریکا در عرصه های مختلف رسانده است. این تقابل با ابتکار راهبردی چین شکل جدی تر و جدیدتری پیدا کرد. چین در راستای رشد پایدار خود، اقدام به تعریف پروژه کمربند و راه در مسیرهای جغرافیایی مختلفی کرد تا در دوره ای که مزیت نیروی کار ارزان را دیگر در اختیار ندارد و جمعیت این کشور به سمت پیری می رود، صنایع خود را به سمت لایه های بالای زنجیره ارزش (دارای ارزش تولید بالاتر) حرکت دهد و در عوض اولاً منابع انرژی و مواد خام را از مسیرهای تعریف شده دریافت کرده و ثانیاً بسیاری از صنایع نسل پایین تر خود را در طول مسیر این کمربند گسترده کند. این کریدور اقتصادی موجب حکمرانی این کشور بر طیف کاملی از مولفه های بنیادین اقتصادی اعم از زنجیره های تامین اقلام اولیه، پردازش کالا و بازاریابی خواهد شد و همزمان با اتصال بازار مصرف به اروپا، بازارهای پایدار آسیایی نیز برای خود مهیا خواهد کرد. این مسئله واکنش آمریکا برای ضربه به این هدف چین را با استفاده از انواع راهکارها نظیر ایجاد ناامنی در حول مسیرهای کمربند جاده و راه چین در پی داشته است.
تلاقی تحولات نظم جدید جهانی با محور مقاومت
سه مسیر کلی برای ابتکار کمربند جاده و راه چین قابل ذکر است. اول مسیر شمالی که از روسیه و کشورهای تحت نفوذ آن می گذرد. مشکل عمده این مسیر، تراکم پایین جمعیت است. دوم کمربند دریایی است که از دریای چین جنوبی، اقیانوس هند و تنگه های هرمز و کانال سوئز می گذرد. این کمربند در مسیر ائتلاف های امنیتی و سیاسی کشورهای همسو با آمریکا نظیر هند و امارات قرار دارد. اما مسیر سوم، از مرزهای غربی چین آغاز شده و تا افغانستان و پاکستان، عراق و سوریه و لبنان به سواحل مدیترانه و در نهایت اروپا می رسد. این مسیر کلی در مقایسه با دو مسیر دیگر از مزیت های عمده تراکم جمعیت بالا و وجود اقتصادهای دارای مواد اولیه و انرژی برخوردار است.
با این اوصاف، باید گفت کشورهای مهم محور مقاومت یعنی ایران، عراق، سوریه و لبنان به طور ناخواسته در مسیر مهمی از تقابل راهبردی چین و آمریکا قرار گرفته اند. ضمن این که اساساً محور مقاومت از جنبه های مختلف دیگر در تضاد با محور غرب قرار دارد. همچنین با توجه به جهش تولید نفت آمریکا و بی نیازی آن از نفت آسیای غربی، این موارد، دلایل کافی برای حضور، دخالت و ایجاد ناامنی محور غرب در منطقه آسیای غربی را فراهم کرده است. گزارش دیروز خبرگزاری فارس تصریح می کند که یک دلیل حمایت آمریکا از ناآرامی های شرق اروپا، تضعیف رقبای خود در مسیر کریدور شرق به غرب است.
مورد خاص سوریه
با توجه به آن چه گفته شد، جغرافیای سوریه لااقل از دو جنبه دارای اهمیت است. اول این که این کشور به آب های بین المللی دریای مدیترانه که ۲۲ کشور ۱۱۰ بندر در آن دارند، دسترسی مستقیم دارد. در نتیجه پل ارتباطی مهمی بین چین و اتحادیه محسوب می شود. دوم این که در مسیر خنثی سازی تحریم های ایران، دسترسی آن را به دریای مدیترانه فراهم می کند.
در مجموع تعامل سهجانبه ایران، عراق و سوریه یک کریدور مهم شرقی-غربی به منظور دسترسی به اروپا را فراهم میکند که تضمین امنیت آن، آینده ایران را در قلب طرح یک کمربند-یک راه چین تامین خواهد کرد. با این حال هم اینک می توان گفت یک حلقه مهم اتصال کریدور شرق به غرب در اثر سقوط حکومت سوریه از بین رفته یا به شدت تضعیف شده است.
ترکیه در سوریه به دنبال چیست؟
اما سوالی که شاید مهم تر از دلایل بروز ناآرامی ها در سوریه باشد، این است که در این میان ترکیه چرا در متن تحولات سوریه قرار گرفته است؟ عمدتاً به این سوال از این منظر پاسخ داده شده که آن ها به دنبال احیای امپراتوری عثمانی هستند. این موضوع میتواند پاسخی به سوال فوق باشد، اما به نظر می رسد همه واقعیت نیست و به آن باید چارچوب تحلیلی که تاکنون بیان شد، یعنی نقش آفرینی در قالب تقابل راهبردی چین و آمریکا و نظم نوین جهانی را اضافه کرد. بر این اساس، سه هدف یا انگیزه را می توان برای این کشور برشمرد:
۱-ترکیه، یک محور ائتلاف با آمریکا در مهار چین: گزارش ۱۸۴۹۲ مرکز پژوهش های مجلس حاکی از این است که در برخورد سخت آمریکا با چین، شاهد ایجاد کریدورهای اقتصادی و امنیتی تحت ائتلاف با آمریکا و حول جغرافیای نفوذ چین هستیم. یکی از این موارد، ناظر به کنش اقتصادی- جغرافیایی ترکیه به عنوان بال شرقی ناتو در مناطق ترک زبان جهان است. (این سیاست، کشورهای ترک زبان شامل ترکیه، آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان و مناطق ترک زبان چین و روسیه را شامل می شود و هدف اصلی آن، گسترش چتر ناتو در مسیر میانی ابتکار کمربند و راه چین در قالب به هم پیوستگی های اقتصادی است). به این ترتیب می توان گفت از این منظر هم سویی ترکیه با آمریکا در تحولات اخیر سوریه و نقش آفرینی آن برای ضربه به کمربند راه و جاده چین توجیه پذیر است.
۲-ترکیه به دنبال جایگاه در کریدور میانی چین: نکته قابل تامل تر این است که (با اقتباس از گزارش ۱۹۱۰۸ مرکز پژوهش های مجلس)، یک مسیر ارتباط اروپا به چین، از طریق ترکیه و قزاقستان (در شمال ایران) بوده و ترکیه نیز به دنبال توسعه زنجیره ارزش خود در کشورهای در طول این مسیر است. از این رو بدیهی است با از بین رفتن محور مستقیم اتصال ایران به دریای مدیترانه از مسیر سوریه، ترکیه در مسیر شرق به غرب اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد. به خصوص این که عراق نیز با ایجاد جاده توسعه بین شمال و جنوب مرزهای خود، به این کشور متصل خواهد شد.
۳-ترکیه به دنبال تقویت مسیر لاجورد: این کریدور، ترکیه را از طریق ترکمنستان به افغانستان و از آن جا به پاکستان و هند می رساند. ترکیه با کشورهای در طول این مسیر، توسعه روابط نظامی را در دستور کار دارد که یکی از آن ها تقویت نیروی دریایی ترکمنستان است. این مسیر به صورت قابل توجهی میزان دسترسی ایران (به عنوان یک عضو محور کمربند – راه چین) به آسیای میانه و در نتیجه چین را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
طبق گزارش مرکز پژوهش های مجلس دو مسیر یادشده، به دلیل عبور کالا در فضای خارج از ایران، قابلیت شکل دهی به زنجیره های صنعتی و اقتصادی در نزدیکی مرزهای ایران را خواهند داشت. این رویداد باعث می شود در مناطق شمال غرب ایران، اختلاف پتانسیل رفاهی در دو سوی مرز ایجاد شود و در آن صورت موضوعاتی نظیر تجزیه طلبی امکان طرح پیدا کند. در موضوع ارمنستان نیز باید دانست که حتی اگر ترکیه موفق به پیشبرد اهداف ژئوپلیتیکی خود در توسعه مسیر زنگزور نشود، قادر خواهد بود تا با فشار به ارمنستان، این مسیر را از طریق اقتصادی- جغرافیایی پیش برده و رضایت ارمنستان را جلب کند.