در پاییز امسال، تعداد طلاقها به ۴۹ هزار و ۷۳۸ مورد رسید، رقمی که نسبت به فصل قبل (تابستان) افزایش پیدا کرده است. این یعنی در هر روز حدود ۵۴۰ نفر از همسران خود جدا شدهاند. هرچند که ازدواجها هم روند افزایشی داشتند، اما همچنان نسبت به طلاقها بسیار کمتر بودند. عددی که بیشتر شبیه به یک «چالش بزرگ اجتماعی» به نظر میآید. تازه این ارقام در مقایسه با سال قبل که ۵۴ هزار و ۱۷۷ مورد بوده، با تعداد ۴ هزار و ۴۳۹ طلاق روند کاهشی را طی کرده است.
به گزارش نبأخبر،آخرین آمار ازدواج و طلاق در کشور نشان می دهد در پاییز امسال، تعداد طلاقها به ۴۹ هزار و ۷۳۸ مورد رسید، رقمی که نسبت به فصل قبل (تابستان) افزایش پیدا کرده است؛ این اعداد یعنی در این فصل هر روز بیش از ۵۴۰ زوج از هم جدا شدهاند
طلاق اگرچه یک راهکار است، اما همچنان در بافت فرهنگی، اجتماعی و سنت های ایرانی ماجرایی تلخ و دردناک به شمار می آید و خدا نکند آن روزی را که این مسیر تلخ، در جامعه عادی شود. در عین حال طلاق در سال های اخیر از جهت آمار و ارقام، روی موج نسبتا یکسان و شیب آرام کاهش و افزایش قرار گرفته است.
نزدیک ۵۰ هزار طلاق در یک فصل
به طور مشخص، بنابر اعلام مرکز آمار ایران در پاییز امسال، تعداد طلاقها به ۴۹ هزار و ۷۳۸ مورد رسید، رقمی که نسبت به فصل قبل (تابستان) افزایش پیدا کرده است. این یعنی در هر روز حدود ۵۴۰ نفر از همسران خود جدا شدهاند. هرچند که ازدواجها هم روند افزایشی داشتند، اما همچنان نسبت به طلاقها بسیار کمتر بودند. عددی که بیشتر شبیه به یک «چالش بزرگ اجتماعی» به نظر میآید. تازه این ارقام در مقایسه با سال قبل که ۵۴ هزار و ۱۷۷ مورد بوده، با تعداد ۴ هزار و ۴۳۹ طلاق روند کاهشی را طی کرده است.
ازدواج ها دو برابر اما…
در همین مدت زمانی یعنی پاییز ۱۴۰۳، تعداد ازدواج ها ۲.۳ برابر طلاق ها بوده که در نگاه اول میتواند نشانهای از «بازگشت امید» باشد. اما خبرگزاری رکنا، به این آمار با نگاه تردید نظر افکنده و در گزاره ای پرسشی نوشته است: افزایش ازدواجها آیا تنها یک اثر مقطعی است یا این افزایشها هم با فشارهای اقتصادی و فرهنگی به جایی میرسند که بعد از مدتی، دوباره به طلاقهای بیشتر منجر شوند؟
آمارهای دردناک
وقتی در بررسی موضوع طلاق، به گزارش ها و تحلیل های آماری نظر می افکنیم با شرایط نگران کننده ای روبه رو می شویم. «در سال ۱۴۰۲ به ازای هر ۱۰ ازدواج، بیش از ۴ طلاق در ایران ثبت شده است. البته آمار طلاق در تهران بالاتر است و پایتخت عملا رکورددار این آمار است.» در توضیح بیشتر این آمار باید گفت، بنابر گزارش خبرگزاری مهر در سال قبل ۲۰۲ هزار و ۱۸۳ فقره طلاق در کل کشور ثبت شده که استان تهران با ۳۴ هزار و ۹۷ فقره در صدر جدول استانهای پرطلاق کشور بوده و استانهای خراسان رضوی با ۲۱ هزار و ۶۴۳ فقره، خوزستان با ۱۱ هزار و ۵۶۶ فقره، فارس با ۱۱ هزار و ۵۶ فقره و اصفهان با ۱۱ هزار و ۳ فقره در ردیفهای بعد قرار گرفتهاند. طبق آمار منتشر شده در درگاه آمارهای انسانی سایت ثبت احوال، ۴۸۱ هزار تعداد ازدواج در ۱۴۰۲ ثبت شده است. حال اگر آمار طلاق ۲۰۲ هزار باشد، در سال ۱۴۰۲ به ازای هر ۱۰ ازدواج، بیش از ۴ طلاق ثبت شده است.
مهم ترین دلیل چیست؟
برای این که بدانیم عامل اصلی طلاق بین زوج ها چیست، قطعا باید با پیمایش دقیق علمی و با سنجه های آماری، به این پاسخ رسید اما همه می دانیم که عوامل اقتصادی و معیشتی می تواند نقش بسزایی در جدایی های امروزی بازی کند. بیکاری، تورم و مشکلات مسکن فقط بخشی از مشکلاتی هستند که زوجها را مجبور به گرفتن تصمیمهای سخت میکند. در واقع، آیا افزایش طلاقها به معنای این است که دیگر خانوادهها قادر به تحمل فشارها نیستند؟ آیا جامعه به جایی رسیده که عشق و عاطفه در برابر مشکلات اقتصادی تاب نمیآورد؟ نمی خواهیم خودمان را در مقام قضاوت قطعی قرار دهیم ولی برداشت های اجتماعی حاکی از این است که پاسخ به هریک از این پرسش ها ممکن است ما را با واقعیت ها و چالش های سخت مواجه کند.
انحراف در سبک زندگی؛ خطر فرهنگی
در سال های اخیر در کنار همه آن چه درباره چالش های ازدواج و سختی های تشکیل خانواده مطرح است، گوشه ای از آن به خطر گسترش همباشی های غیرمتعارف یا «ازدواج سفید» ختم می شود. اگرچه درباره این رخداد خطرناک، آمار درست و دقیقی وجود ندارد اما برخی پژوهشگران اجتماعی این موضوع را دستمایه تحقیقات خود قرار داده اند که مرور نتایج آن نگران کننده است. در همین حال، این واقعیت نیز وجود دارد که بر اساس بررسی های یک موسسه فعال در زمینه جمعیت، ۸۸ درصد جوانان در سن ازدواج، تمایل به ازدواج دارند. در واقع ما با مسئله عدم تمایل به ازدواج مواجه نیستیم، بلکه مجموعه ای از موانع اقتصادی مثل شغل و مسکن داریم که ناشی از سوء مدیریت است.
و اما در نهایت این که…
اگر می خواهیم شرایط گسترش فرهنگ ازدواج را فراهم کنیم و به دنبال آن از بحران های جمعیتی خارج شویم، بی شک یک راه بیشتر پیش روی حکمرانان وجود ندارد و آن هم برنامهریزی جامع و توسعه سیاستهای حمایتی در زمینههای اقتصادی و اجتماعی از جوانان است. نمی توان تنها شعار داد، قانون تصویب کرد اما در عمل جوانان دم بخت را در پشت وام ازدواج، اجاره های نجومی و کمبود اشتغال معطل نگه داشت.