رهبران چین سابقه طولانی در تلاش برای کنترل افکار دارند. در سال ۲۱۳ پیش از میلاد مسیح اولین امپراتور سلسله کین از دانشمندانی که او و سیاست هایش را به طرز نامطلوبی با حاکمان گذشتههای دور مقایسه میکردند عصبانی شد. راه حل او ضبط و مصادره متون مشکوک در حوزههای تاریخ، فلسفه و موضوعات دیگر و سوزاندن آنها بود. یک مورخ باستانی در این باره گفته بود:”او این کار را برای تحمیق مردم انجام داد تا اطمینان حاصل کند که نباید با استفاده از گذشته زمان حال را رد کرد”.
به گزارش نبأخبر،دیدگاه شی برای زمان فعلی چین شامل اخلاق قدیمی و ظاهرا سوسیالیستی است. او درباره نقش مناسب زنان در جامعه چین اظهارنظر کرد و گفت که آنان باید در خانه بمانند و بچه دار شوند تا روند کاهش جمعیت کشور را معکوس سازند. افرادی که حکومت چین سبک زندگی آنان را برای جامعه کمونیستی “ناسالم” قلمداد میکند تحت فشار قرار گرفته اند. سازمان نظارت بر اینترنت دولت از سانسور ویدئوهای کوتاه رسانههای اجتماعی دارای محتوای جنسی خبر داده است.
مایکل شومان، کارشناس اندیشکده شورای آتلانتیک و نویسنده و روزنامه مگاری با بیش از ۲۵ سال تجربه در امور آسیاست. او پیشتر خبرنگار سرویس خارجی روزنامه وال استریت ژورنال و نشریه تایم بوده است. آخرین کتاب او تحت عنوان “ابرقدرت منقطع: تاریخ چینی جهان” است. دو کتاب پیشین او “کنفوسیوس و جهانی که او خلق کرد” و “معجزه: داستان حماسی جستجوی ثروت آسیا” بودند. مقالات او هم چنین در نیویورک تایمز و بلومبرگ منتشر شده است. او در چین زندگی میکند.
به نقل از آتلانتیک، یک شبکه تلویزیونی تحت مدیریت حزب کمونیست در استان هونان، برنامهای پنج قسمتی به نام وقتی مارکس با کنفوسیوس ملاقات کرد را پخش نمود. در آن برنامه بازیگرانی که انقلابی اروپایی (مارکس) و حکیم چین باستان (کنفوسیوس) را به تصویر میکشیدند بر آموزه خود تاکید داشتند و متوجه شدند که ایدههای شان در هماهنگی کامل با یکدیگر قرار دارد.
در آن برنامه مارکس میگوید: “من در آرزوی یک دنیای ایده آل عالی و همه شمول هستم جایی که همگان بتوانند تلاش خود را انجام دهند و آن چه را که نیاز دارند به دست آورند. من آن را جامعه کمونیستی مینامم”. کنفوسیوس پاسخ میدهد: “من نیز از ایجاد جامعهای حمایت میکنم که در آن همگان شاد و برابر باشند. من آن را وحدت بزرگ جهان مینامم”. پیام آن برنامه این بود که فرهنگ مدرن چینی باید ترکیبی از مارکسیسم و سنتهای چین باشد تلفیقی که توسط فیلسوف بزرگ دیگری! یعنی “شی جین پینگ” رهبر چین ارائه شده است. یکی از محققان در آن نمایش توضیح داد:”بحث بی پایانی در مورد نحوه مواجهه با فرهنگ سنتی وجود داشته باشد. با این وجود، سرانجام به لطف خرد شی مشکل واقعا حل شد و افکار به هم پیوسته مردم ناگهان روشن شد”.
نمایش مارکس و کنفوسیوس تنها بخش کوچکی از کارزار شی برای ایجاد یک انطباق ایدئولوژیک جدید در چین است. هدف ظاهری آن تقویت وحدت در آمادگی برای مبارزات در داخل و خارج از کشور است، اما هدف نهایی آن تثبیت و تحکیم کنترل شی بر چین است. “وانگ فنگ” جامعه شناس در دانشگاه ارواین در کالیفرنیا به من گفت: “رهبران چینی میخواهند یک چارچوب ایدئولوژیک، سوسیالیستی و بسیار قدرتمند داشته باشند که بتواند جمعیت را جمع کند و البته آن را تحت کنترل و هدایت حزب در آورد چه راهی قدرتمندتر از کنترل افکار مردم برای متمرکز کردن قدرت”؟
فشار شی برای انطباق کمونیستی ممکن است در عصر رسانههای اجتماعی و به اشتراک گذاری اطلاعات در فضای جهانی دیجیتال غیرقابل توجیه به نظر برسد. او دههها آزادسازی بازار را به نفع مداخله مجدد دولت در اقتصاد در جهتی معکوس قرار داد. او به رویارویی به سبک جنگ سرد با غرب بازگشت و حکومت یک نفره را تا حدی که از زمان “مائوتسه تونگ” بنیگانگذار رژیم کمونیستی چین دیده نشده بود دوباره احیا کرد. اکنون او در تلاش برای احیای ایدئولوژیک شدید سالهای پیشین حکومت کمونیستی و تسلط کامل حزب کمونیست چین بر تمام امور است.
از این نظر چین در تنگنای یک جنگ فرهنگی قرار دارد جنگی که دولت مدتی است راه انداخته است. شی از پیش سانسور را تشدید کرده و آموزش خصوصی را بسته است. او در آن برنامه تلویزیونی چارچوبی را معرفی کرد که آن را “اندیشه در مورد فرهنگ” مینامد آخرین قسمت از مجموعه رو به رشد “اندیشه” او که برای هدایت امور خارجی، ارتش و دیگر جنبههای سیاست و زندگی خصوصی تنظیم شده است.
این القای ایدئولوژیک به معنای محدود کردن آن درون مرزهای چین نیست. شینهوا نوشته است: “تغییرات عمیق در چشم انداز بینالمللی نیاز فوری به افزایش قدرت نرم فرهنگی چین و جذابیت فرهنگ چینی را برانگیخته است”. شی در اقدامی مرتبط “ابتکار عمل تمدن جهانی” را معرفی کرد یک مانیفست که در آن از «احترام به تنوع تمدنها» و «همزیستی فراتر از احساس برتری» حمایت میکند. او میافزاید کشورها باید “از تحمیل ارزشها یا الگوهای خود به دیگران خودداری کنند”.
رهبران چین سابقه طولانی در تلاش برای کنترل افکار دارند. در سال ۲۱۳ پیش از میلاد مسیح اولین امپراتور سلسله کین از دانشمندانی که او و سیاست هایش را به طرز نامطلوبی با حاکمان گذشتههای دور مقایسه میکردند عصبانی شد. راه حل او ضبط و مصادره متون مشکوک در حوزههای تاریخ، فلسفه و موضوعات دیگر و سوزاندن آنها بود. یک مورخ باستانی در این باره گفته بود:”او این کار را برای تحمیق مردم انجام داد تا اطمینان حاصل کند که نباید با استفاده از گذشته زمان حال را رد کرد”.
دو هزار سال پس از آن زمان امروز، یک ناشر کتاب چینی در چاپی مجدد کتاب زندگینامه آخرین امپراتور سلسله مینگ را توزیع کرده است. کتاب درباره امپراتور چونگژن هفدهمین و آخرین امپراتور سلسله مینگ بود که زمانی که سلسله اش در سال ۱۶۴۴ فروپاشید خود را حلق آویز کرد. شاید لحن به کار برده شده در جلد کتاب با این مضمون که “اشتباهات مکرر چونگژن ویرانی ملت را تسریع کرد” را بتوان به عنوان انتقادی ضمنی قلمداد کرد. به هر دلیلی که باشد به نظر میرسد دولتیان امروزی مانند امپراتور کین ترجیح میدهند که خوانندگان کتاب وضعیت حال و گذشته را با یکدیگر مقایسه نکنند.
دیدگاه شی برای زمان فعلی چین شامل اخلاق قدیمی و ظاهرا سوسیالیستی است. او درباره نقش مناسب زنان در جامعه چین اظهارنظر کرد و گفت که آنان باید در خانه بمانند و بچه دار شوند تا روند کاهش جمعیت کشور را معکوس سازند روندی که تا حدی به دلیل سیاستهای حزب کمونیست چین ایجاد شده است. او از زنان خواست تا روند جدید خانواده را دنبال کنند و بر لزوم “پرورش فعال فرهنگ جدید ازدواج و فرزندآوری” تاکید کرد. هم چنین اخیرا به دلایل نامشخصی یکی از اعضای گروه کی پاپ بلک پینک حساب کاربری اش در پلتفرم رسانه اجتماعی چینی ویبو به حال تعلیق درآمد. این ممنوعیت پس از آن صورت گرفت که او یک نمایش بورلسک* در پاریس اجرا کرد که در چین جنجالی بود.
افرادی که حکومت چین سبک زندگی آنان را برای جامعه کمونیستی “ناسالم” قلمداد میکند تحت فشار قرار گرفته اند. سازمان نظارت بر اینترنت دولت از سانسور ویدئوهای کوتاه رسانههای اجتماعی دارای محتوای جنسی خبر داده است. شی از مفهوم خود از فرهنگ ملی که عمدتا توسط اکثریت چینی هان تعریف شده به عنوان ابزاری برای جذب اجباری اویغورها، تبتیها و سایر گروههای این کشور استفاده کرده است.
شی در سال ۲۰۲۲ میلادی در سفر به شین جیانگ خانه اویغورها این موضوع را مطرح کرد که جوامع اقلیت همگی بخشی از یک “فرهنگ چینی” بزرگتر هستند، زیرا آنان از زمانهای بسیار قدیم با تمدن چین مرتبط بوده اند. شی به مقامهای محلی دستور داده که نسخهای از وجود ارتباط میان اقوام مختلف چین با یکدیگر با هماهنگی بیش تری آموزش داده شود تا “به طور محکم قلب چین و روح چینی” را در میان مردمان مختلف منطقه شکل دهد. دولت چین با محدود کردن مطالعه فرهنگ، ادبیات و زبان اویغور در مدارس و پیوند دادن اقدامات آنان با افراط گرایی، فرهنگ اویغور را به شدت محدود کرده است؛ سیاستی که در سال ۲۰۲۰ میلادی مطالعه زبان مغولی را به نفع زبان چینی در مدارس شمال چین حذف کرد و باعث شد قومیت مغول چین به این اقدام اعتراض کنند.
در ویدئویی که اخیرا در رسانههای اجتماعی چین منتشر شد “جین کانرونگ” کارشناس روابط ایالات متحده و چین در دانشگاه رنمین در پکن این سوال را مطرح کرد که “آیا یونان و روم اساسا وجود داشته اند یا خیر”. او ادعا کرد که شخصیت ارسطو “ساختگی” بوده و این که هیچ فردی نمیتوانسته تا این اندازه درباره موضوعات مختلف بنویسد. او مدعی شد که حتی مواد مورد نیاز برای نوشتن چنین حجمی از آثار در دوران باستان در دسترس نبوده است. او استدلال کرد که در مقابل آثار چین باستان نسبتا کوتاه بودند و به طور ضمنی احتمال بیشتری داشت که واقعی باشند. یکی از نظر دهندگان در پلتفرم رسانه اجتماعی ویبو درباره این ویدئو همنظر با نظر آن کارشناس نوشت:”این یک روش معمول برای رهبران اروپایی است که فلسفهها و فیلسوفانی را برای حکمرانی و گسترش ایدئولوژی خود بسازند”.
در طول دهههای اصلاحات چین، فرهنگ و ایدئولوژی در اولویت دوم قرار گرفتند و توسعه ملی و جستجوی ثروت اولویت اول بود. شی ظاهرا مناسب دیده که این چرخش عملگرایانه را معکوس کند و این کار را با ترویج ترکیب جدیدی از سنتهای چینی و سوسیالیسم انجام میدهد. او در سخنرانیای تازه گفته بود که ترویج این آمیختگی فرهنگی “قویترین تضمین برای موفقیت ما است”، زیرا “یک ملت تنها با اعتماد فرهنگی میتواند استوار و راست قامت بایستد و مسافتهای طولانی را طی کند”.
اکثریت چینیها هنوز به رسانههای چینی و سایر منابع اطلاعاتی مورد تایید دولت وابسته هستند. مقامهای چینی از این کنترل گسترده نه تنها برای دور نگهداشتن محتوای نامطلوب از دید عموم بلکه برای شکل دادن به آن چه مردم بدان باور دارند استفاده میکنند.