رازماندگاری نهضت ملی نفت به رهبری دکتر مصدق در افکار عمومی چیست؟

بهروز طیرانی ، کارشناس تاریخ و نویسنده کتاب های »»حزب در ایران» و «دانشگاه»

مصدق
مصدق

رویکرد «موازنه منفی» مصدق در دوران حکومت اش هم ادامه یافت و هرگز به قدرت های شرق و غرب ، باج نداد زیرا صرف باقی ماندن در قدرت برای مصدق مطرح نبود. به همین دلیل هم هست که در این دوران به شدت به مقابله با خواسته های امریکایی ها و انگلیسی ها پرداخت و تلاش کرد که منافع ملت ایران را حفظ کند.

به گزارش نباءخبر،بهروز طیرانی ، کارشناس تاریخ و نویسنده کتاب های »»حزب در ایران» و «دانشگاه»، معتقد است مرحوم مصدق بر اساس سوابق تاریخی مبارزات، ملت ایران مبارزه براساس موازنه منفی را در دستور کار خود قرار داده بود. در این باره دولت های روس و انگلیس و آمریکا همراه با عناصر وابسته داخلی شان همبسته با سرلشگر زاهدی علیه اش حرکت کردند. نکته آن که برای سرنگونی او از فواحش و الواط هم کمک گرفتند. طیرانی در گفت و گوی خبر آنلاین با او از نقش ملکه اعتضادی از سردسته های اوباش و فواحش در روز کودتا سخن می گوید و این که این نقش تنها به کودتا ختم نمی شود بلکه ملکه اعتضادی به طرز شگفت انگیزی به دادگاه مصدق راه می یابد و علیه مصدق شهادت می دهد. نکته تلخ ماجرا در این جاست که ضعیف ترین اقشار همواره عامل دست پلیس و نیروهای امنیتی نظامی در کودتای ۲۸ مرداد بودند. این در حالی بود که او تا آخر عمر به اصول مذکور به ویژه قانونگرایی حتی در رژیم کودتا پایبند بود. این گفت و گو از نظرتان می گذرد:

مصدق چه نظمی را می خواست برهم بزند و چه نظمی را جایگزین کند؟

امروز سالگرد کودتای ۲۸ مرداد است. ۶۹ سال پیش در چنین روزی عوامل استعمار بریتانیا و آمریکا در ایران با رهبری کرومیت روزولت مامور ارشد سی آی ای و همکاری کریستین وودهاوس عامل «ام آی سیکس»، دولت ملی مرحوم دکتر مصدق را سرنگون کردند تا دولت دست نشانده شاه به رهبری سرلشگر زاهدی در ایران مستقر ، همینطور به استقرار ۲۵ سال خودکامگی، سانسور، حبس، شکنجه و اعدام بهترین جوانان ایران منتهی شود. از این رو پاسخ این سوال روشن است که او بر اساس منافع مردم و ایران مایل بود نهضت ملی شدن نفت را بر اساس تامین استقلال کشور با ابتناء حل استبداد داخلی حل کند.

رازماندگاری نهضت ملی نفت به رهبری مطرح مصدق در افکار عمومی چیست؟

این راز را باید در پاسخ به این سوال یافت که چرا نام نیک قائم مقام فراهانی، مصدق، بازرگان و … باوجود همه حملات چپ و راست و داخلی و خارجی و نامردمی هایی که در طول زمان برآن ها رفته، کماکان در جامعه بر سر زبان ها است.

مصدق از شخصیت هایی است که از سوی عوامل غرب به عنوان مرتجع و عنصر ارتجاعی ، از سوی طرفداران چپ و کمونیسم جهانی و عواملش در ایران یعنی حزب توده به عنوان نوکر استعمار، از سوی شاه و عمله های استبداد در ایران به عنوان عنصری ضد پیشرفت و از سوی اقشار مذهبی به عنوان عامل استقرار کمونیزم و مخالف مذهب مطرح می شد. با همه تبلیغاتی که از سوی این عوامل و جریان های مختلف علیه مصدق به عمل می آمد، اما مرحوم مصدق هنوز که هنوز است به عنوان سمبل آزادی و استقلال ایران و بلکه به عنوان یکی از پیشروان راه استقلال کشورهای جهان سوم شناخته می شود. همانطور که می دانید عبدالناصر رهبر فقید مصر اعلام کرده بود که ملی شدن کانال سوئز ملهم از ملی شدن صنعت نفت در ایران است. در جنبش عدم تعهد نیز نام مصدق به عنوان یکی از پیشروان فکری تفکر جنبش عدم تعهد شناخته می شود.

رازماندگاری نام مصدق به نظر می رسد با آیه ۱۷ شریفه سوره رعد بهتر توضیح داده شود. آیه می فرماید أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَت أَودِیَةٌ بِقَدَرِها فَاحتَمَلَ السَّیلُ زَبَدًا رابِیًا ۚ وَمِمّا یوقِدونَ عَلَیهِ فِی النّارِ ابتِغاءَ حِلیَةٍ أَو مَتاعٍ زَبَدٌ مِثلُهُ ۚ کَذٰلِکَ یَضرِبُ اللَّهُ الحَقَّ وَالباطِلَ ۚ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفاءً ۖ وَأَمّا ما یَنفَعُ النّاسَ فَیَمکُثُ فِی الأَرضِ ۚ کَذٰلِکَ یَضرِبُ اللَّهُ الأَمثالَ﴿۱۷﴾

خداوند از آسمان آبی فرستاد؛ و از هر درّه و رودخانه‌ای به اندازه آنها سیلابی جاری شد؛ سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد؛ و از آنچه (در کوره‌ها،) برای به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگی، آتش روی آن روشن می‌کنند نیز کفهایی مانند آن به وجود می‌آید -خداوند، حق و باطل را چنین مثل می‌زند!- امّا کفها به بیرون پرتاب می‌شوند، ولی آنچه به مردم سود می‌رساند [= آب یا فلز خالص] در زمین می‌ماند؛ خداوند اینچنین مثال می‌زند!

تاکید خدا این است که آنچه به نفع مردم است در زمین باقی می ماند. نام ، و روش مصدق باقی می ماند چون به نظر می آید نهضت ملی شدن نفت به نفع ناس و مردم عمل کرده است.

منفعت حرکت مصدق برای «ناس» و مردم چه بوده است؟

منفعتی که حرکت مصدق برای مردم داشت، برگرفته شده از اصول و موازینی است که او به آن ها اعتقاد داشت شامل کرامت انسان، سربلندی و استقلال ایران، نفی استبداد و استعمار و پایبندی به قانون. برای مصدق قدرت نه هدف که ابزاری بود برای رفاه انسان به قصد سربلندی و استقلال. این وحدت رویه نه تنها در زمان صدارت ۲۸ ماهه اش بلکه قبل از آن در دورانی که والی فارس بود و چه در دورانی که وکالت مجلس را به عهده داشت و حتی در دوران تبعیدش هم در باقی عمر، به آن ها وفادار بود.

مصادیق هر یک از برهه هایی که از آن ها نام بردید ، کدامند؟

مصدق در دورانی که والی فارس بود کنسول انگلیس برای سرکوب تنگستانی ها از او درخواست کمک کرد. زمانی که کنسول می گوید پلیس جنوب را مامور کرده تا آن عده ای از خوانین تنگستانی را تنبیه کنند، بی اختیار دچار ناراحتی شدید می شود و در جواب کنسول که چرا حالش تغییر کرد می گوید با این بیانات هر کسی می شنید حالش از این هم بدتر می شد.

در دورانی که در مجلس چهاردهم وکیل مجلس بود، استالین رهبر شوروی برای این که از دولت های غربی عقب نماند و نصیبی از سفره نفتی ایران به چنگ بیاورد «سرگه کافتارادزه» معاون وزارت خارجه شوروی را برای دریافت امتیاز نفت شمال به ایران فرستاد. نمایندگان عضو حزب توده در مجلس شورای ملی دوره چهاردهم امثال دکتر رادمنش و … تلاش بسیاری کردند که این امتیاز به شوروی واگذار شود.

احسان طبری تئوریسین حزب توده در «نامه مردم» در مقاله هایی از سیاست واگذاری امتیاز به این صورت دفاع می کرد که حالا که انگلیسی ها امتیاز نفت جنوب رادریافت کرده اند ، برای ایجاد تعادل و موازنه ، درست آن است که امتیاز نفت شمال را به روس ها بدهیم. دکتر مصدق در برابر توده ای و طرفداران دولت وقت در واگذاری امتیاز نفت شمال به روس این گونه مطرح کرد که واگذاری امتیاز نفت شما به روس ها به مثابه این است که فردی که یک دستش قبلا قطع شده (با واگذاری امتیاز نفت جنوب به انگلیس) اکنون برای این که موازنه برقرار بشود دست چپ اش را هم قطع کنیم. از این رو به شدت به مقابله با واگذاری امتیاز نفت شمال پرداخت و در نتیجه آن تلاش هایش نتیجه گرفت و امتیاز نفت شمال ملغی شد.

رویکرد «موازنه منفی» مصدق در دوران حکومت اش هم ادامه یافت و هرگز به قدرت های شرق و غرب ، باج نداد زیرا صرف باقی ماندن در قدرت برای مصدق مطرح نبود. به همین دلیل هم هست که در این دوران به شدت به مقابله با خواسته های امریکایی ها و انگلیسی ها پرداخت و تلاش کرد که منافع ملت ایران را حفظ کند.

روش های تبلیغاتی علیه مصدق چه بودند؟

سال ۱۳۲۸ یعنی قبل از حکومت مصدق سفارت آمریکا در ایران به کمک سرویس های اطلاعاتی شان یک شبکه ای را در ایران ایجاد کردند که معروف است به شبکه «پدآمن» «Pedamn». این شبکه باتوجه به فضای آن روز جهان که اوج جنگ سرد بود، هدف اش تبلیغ علیه جریان چپ و کمونیسم در کشورهای پیرامونی اتحاد جماهیر شوروی بود. این جریان در دوران حکومت مصدق به کمک سفارت بریتانیا در ایران تبلیغات شدیدی علیه مرحوم مصدق راه انداخت مبنی بر این که مصدق عامل کمونیسم است و ادامه حکومت مصدق موجب روی کار آمدن توده ای ها در ایران می شود. در این تبلیغات حرکت توده ای ها علیه مصدق این بود که مصدق نوکر استعمار است، و روزنامه چلنگر با کاریکاتورهای بسیار مستهجن، علیه مصدق کار می کرد و در همان حال سفارت بریتانیا و اشخاصی مانند لمپتون و زینر و شبکه آمریکایی پدامن تبلیغ می کردند که مصدق عامل روی کار آمدن ارتجاع و کمونیست ها در ایران است.

مصدق نخست وزیر بود در برابر این همه فشار تبلیغاتی چه رویکردی داشت؟

با این همه مرحوم مصدق شیوه و پای فشاری اش بر قانون گرایی را از دست نمی دهد. زیرا مصدق آمده بود که علیه خودکامگی ، بی قانونی و بی نظمی و آن چیزی که آن هرج و مرج و آنارشیسم را در جامعه ایران ایجاد کرده بود و با اصطلاح با سیستم خان خانی مقابله کند. بنابراین در ابتدای حکومتش به منظور حفظ قدرتش همچون تمام قدرتمندان به بگیر و ببند و بستن فضا شروع نکرد. از این رو نه تنها فضا را نبست بلکه به شهربانی دستور داد کسانی که علیه نخست وزیر و شخص آقای مصدق و دولتش تبلیغ می کنند، حق بازداشت و برخورد با آن ها ندارد. مصدق علاوه بر این دستورات ، در ۲۳ تیر یعنی حدود سه ماه بعد از به قدرت رسیدنش که تظاهراتی توسط توده ای در تهران علیه سفر هریمن ریاست جمهوری آمریکا به ایران در خیابان شاه آباد سابقه و جمهوری کنونی سازمان دهی شده بود، در جریان این تظاهرات ماموران شهربانی به روی مردم تیراندازی کردند. مصدق بلافاصله رئیس شهربانی را تغییر می دهد. او حتی اجازه نمی دهد که ماموران دولتی به تظاهرات توده ای ها و مخالفان دولت ، تعرضی داشته باشند یا مزاحمتی ایجاد کنند. این در حالی بود که هدف این جنس تظاهرات ، اغلب کارشکنی در کار دولت مصدق بود تا او در اداره امور موفق نباشد. این روش مصدق نشان می داد که می خواهد نظم پیشین را که همه چیز را به نفع دولت رقم می زند می خواهد تغییر بدهد. می خواهد نظم را به نفع مردم تغییر دهد.

 

شیوه تبلیغاتی حکومت پهلوی بعد از کودتا چگونه است؟

همین کافی است که خیلی کوتاه از رابطه حکومت با الواط ، اوباش و فواحش آن هم در دادگاه نظامی بگویم. خانم ملکه اعتضادی، که در تهران به یک زن معروفه شهرت داشت، و این خانم نشاندار بود، از او استفاده می کنند تا علیه مرحوم مصدق در دادگاه نظامی که با هزار تمهید و تدارک برگزار می شد، حضور پیدا کند و با دادن بدترین دشنام ها به او علیه ایشان شهادت بدهد.

نقش این خانم و امثال او در ۲۸ مرداد یعنی روز کودتا چیست؟ و حکومت از آنان چگونه استفاده می کرد؟

ملکه اعتضادی ، پری آژدان قزی، و چند نفر معروفه دیگری که در تهران بودند، سردسته جریانی بودند که روز ۲۸ مرداد در خیابان ها بسیج شدند و موج دوم کودتا را راه انداختند و شروع به تظاهرات علیه دولت ملی مصدق کردند. سپس نظامی ها به آن ها پیوستند و کار را تکمیل کردند. این ها آدم های با انگیزه ای نبودند تا به طور خودجوش وارد میدان شوند. پول گرفته بودند . از این رو از نقش چنین نیروهاتیی بعد از کودتا هم استفاده شد و از مهره ای به نام ملکه اعتضادی به عنوان یکی از عاملان دربار و فرمانداری نظامی در دادگاه هم استفاده شد. آن هم دادگاهی که آزاد نبود تا که هر کسی بتواند در آن شرکت کند.

در اطلاعات مطلبی نوشتم که عکس منتشر شده در آن بسیار جالب بود. همان پری آژدان قزی را نشان می داد که سوار یک جیپ روباز شده و رهبری گروهی را برعهده دارد. در خاطرات مرحوم شاه حسینی در این باره بسیار گفته شده است. که عمده حرکت توسط اوباش، فواحش، و امثالهم با رهبری شعبون جعفری (بی مخ) صورت گرفت. ابتدا این ها و بعد امثال مهدی میراشرافی و به خیابان آمدند. پولی که روزولت خرج کرد بخش عمده اش به اوباش و فواحش و سردمداران الواط تهران پرداخت شد.

شاه بیت پایبندی به قانون توسط مصدق را چه می دانید؟

ببینید؛ شخصیتی با آن سوابق تاریخی اش، به طور غیرقانونی از سوی عوامل استعمار و استبداد سرنگون شده است. به طور طبیعی با نظم و رژیم جدید به راهبری زاهدی و بعدها اسدالله اعلم و اقبال و … به شدت مخالف است و آنها را قبول ندارد، اما با این حال در همین دوران مصدق پایبندی خودش به قانون را از دست نمی دهد.

در فیلمی که توسط مرحوم هدی صابر تهیه شد با فردی به نام ابوالفضل تک روستا مصاحبه انجام می شود. آقای تک روستا در قلغه احمدآباد، آشپز دکتر مصدق است، یک روز دکتر مصدق به او می گوید که کامیون محصولات کشاورزی را از احمدآباد به تهران ببرد. ورود کامیون به آن منطقه تهران ممنوع بوده به همین دلیل هروقت کامیون های احمدآباد به آن جا می آمدند، مانند سایر کامیون ها به مبلغ ۵ تومان یا پنجاه ریال جریمه می شدند. تک روستا می گوید در آن روز، با دادن ۲ تومان رشوه به مامور ، جریمه نشوم. به این طریق ۳ تومان به نفع مصدق کار کرد. می گوید بعد از بازگشت به تهران زمانی که حساب و کتاب را به مرحوم مصدق دادم، دکتر مصدق گفت این دو تومان چیست؟ ماجرا را تعریف می کند و دکتر مصدق به شدت عصبانی می شود و آقای تک روستا را ۱۰ تومان جریمه می کند. ۱۰ تومان آن روز ، معادل ۵ روز حقوق بود. تک روستا می گوید که به ایشان گفتم آقا من به نفع شما کار کردم. شما چرا من را جریمه می کنید؟ ایشان در جواب تک روستا می گوید که شما به این وسیله مامور قانون را فاسد می کنی. این درحالی است که مصدق در دولتی زندگی می کند که کاملا معتقد است غیرقانونی و دست نشانده کودتاست. دکتر مصدق بی قانونی، فساد و رشوه را حتی در این دولت هم بر نمی تابد. به نظر من این نمونه ارزش اش بسیار مهم تر و بالاتر از نمونه های قانون گرایی است که در زمان نخست وزیری مصدق مشاهده می شود.

نمونه های دیگری در این باره می توانید مطرح بفرمایید؟

بله. آقای نصرت الله خادمی رئیس دفتر دکتر مصدق در دوران نخست وزیری بود. ایشان می گوید که در تابستان سال ۱۳۳۱ دکتر مصدق بیمار شده بود. به شدت تب داشت و حالش بسیار بد بود. دکتر بالای سرش آمد و پس از معاینه ایشان گفت که ایشان حالش بده باید در جای خنکی قرار بگیرد. آن موقع هرچه گشته بودند در بازار کولر پیدا نکرده بودند. در نهایت به مرحوم زیرک زاده وزیر راه بود مراجعه کردند. ایشان گفته بود که خانه اش کولر ندارد ولی کولر وزارتخانه را می توانم برای دکتر بیاورم تا به طور موقت استفاده شود. دستور دادند کولر را آوردند و هوا مساعد شد. زمانی که حال دکتر مصدق بهتر شد گفتش آقای کاظمی کولر را از کجا آورده اید؟ وقتی فهمید کولر متعلق به وزارت راه بوده به شدت برافروخته و ناراحت شد. تاکید می کند که کولر برای وزارت راه است نه نخست وزیر. بلافاصله دستور می دهد کولر را به وزارت راه منتقل کنند و از همان پنکه سقفی استفاده شود. ببینید مصدق در زمانی این گونه زندگی می کند که در صندلی قدرت قرار دارد. و همچنین در زمانی که از قدرت ساقط شده، هیچ فرقی در حال او نسبت به قانونگرایی مشاهده نمی شود.

موضوع کتاب قرمز به عنوان تبلیغات علیه مرحوم مصدق و معرفی او به عنوان عنصر ضد مذهبی چه بود؟

در این باره نمونه دیگری از تبلیغات پدامین، و جریان سفارت انلگیس ، آقای رابرت زینر و خانم لمپتون وجود دارد که جالب به نظر می رسد. این نقل قولی است که خودم از مرحوم عزت الله سحابی شنیده ام. ایشان می گفتند که در اواخر حکومت دکتر مصدق تعدادی کتاب با جلد قرمز چاپ شده بود که علیه روحانیت و حاوی توهین به اسلام بود و به ویژه در تهران و قم توزیع گسترده ای شده بود. انتشار و توزیع این کتاب ضداسلامس و ضدروحانیت ، تلاشی برای القای این هراس بود که اگر مصدق بماند ، کمونیست ها حاکم خواهند شد. از همین مورد ، می توان تشخیص داد، افراد ملی و خواهان حفظ منافع ملت ایران چگونه از سوی استعمارگران مورد تهاجم واقع می شوند و چگونه تلاش کردند با جداسازی و ایجاد تفرق در ایران، مصدق را سرنگون و استبداد را جایگزین سازند.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید