هیچ نهادی وجود ندارد -هیچ دفتر سیاسی، هیچ کمیته مرکزی، هیچ شورای سلطنتی. هیچ چیز. بزرگترین کشور جهان با بیشترین سلاحهای هستهای توسط یک مرد اداره میشود. همان طور که او زمانی آن را توصیف کرد، یک «راس قدرت» است. و امروز آن راس، ناپایدارتر از همیشه به نظر میرسد.همه اینها نشان میدهد که ما وارد یکی از خطرناکترین دورههای روابط بینالملل در دوران زندگی خود شدهایم.
به گزارش نباءخبر،فرید زکریا، تحلیلگر مشهور روزنامه واشنگتنپست، با انتشار یادداشتی با عنوان «پوتین به تازگی جهان را به مکان بسیار خطرناکتری تبدیل کرده است» پیامدهای این مسئله را بررسی کرده است.
، در پی ضدحملات موفقیتآمیز ارتش اوکراین و بازپسگیری بخشهای قابل توجهی از سرزمینهای اشغالی، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه دو تصمیم کلیدی گرفته است.
2 تصمیم کلیدی پوتین
روز چهارشنبه او فرمان بسیج محدود را صادر کرده و اعلام کرده روسیه برای دفاع از خود از «هر سلاحی که در اختیار دارد» استفاده خواهد کرد. هم چنین از روز جمعه همهپرسی الحاق به روسیه در برخی مناطق اشغالشده توسط نیروهای وابسطه به کرملین در حال برگزاری است.
عدول از دکترین هشت دههای
نباید آنچه را که در هفته گذشته رخ داده نادیده گرفت. رهبر بزرگترین قدرت هستهای جهان علناًتهدید به استفاده از سلاح هستهایکرد. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، روز چهارشنبه در سخنرانی خود در مسکو اعلام کرد که روسیه از «تمام سیستمهای تسلیحاتی در دسترس خود» برای دفاع از کشور استفاده خواهد کرد. او تاکید کرد: «این یک بلوف نیست».
اما شاید این یک بلوف باشد. تهدید پوتین در تضاد با دکترین نظامی سنتی شوروی است، که زمانی «به کار بردن اول» را رد میکرد [بدین معنا که سلاح اتمی یک سلاح دفاعی و نه تهاجمی است]. با این حال، تحت رهبری پوتین، ارتش روسیه اکنون سناریوهایی را در نظر میگیرد که در آن میتواند از سلاحهای هستهای استفاده کند.
اما پوتین میداند که غرب هم سلاحهای هستهای قدرتمندی دارد. و میداند که از سال 1945 به واسطه دکترین »تخریب متقابل تضمین شده» هیچ قدرتی از آن استفاده نکرده است. علاوه بر این، این نوع تهدیدات باید چین، هند و همه کشورهایی را که در تلاش بودهاند راهی بین روسیه و غرب را باز کنند، به لرزه در آورده است.
وقتی قرص آرامبخش کافی نیست
اما چه شد که پوتین تصمیم گرفت چنین اظهاراتی را به زبان بیاورد؟ در هر صورت جنگ برای او خیلی بد پیش میرود. در ماه جاری میلادی، نیروهای اوکراینی ارتش روسیه را طی یک سری پیروزیهای خیرهکننده شکست دادند.
اولین واکنش پوتین این بود که یک چرخ و فلک جدید در مسکو افتتاح کرد و مردم را به «آرامش» و لذت بردن از زندگی تشویق کرد. چند روز بعد، که متوجه شد استراتژی «آرامش» کارساز نیست، یک سخنرانی در تلویزیونی ملی را در ساعات پربیننده برنامهریزی کرد -و سپس خیلی راحت در آن حاضر نشد. اما صبح روز بعد، با حضور در تلویزیون، تهدید هستهای خود را ارائه کرد.
روسیه و پوتین
نقض قرارداد اجتماعی پوتین با روسها
برای درک اینکه جنگ اوکراین برای پوتین چهقدر بد پیش رفته، تصمیم او برای اعلام یک بسیج محدود را در نظر بگیرید. روسیه در طول جنگ نه ساله در افغانستان اعلام بسیج نکرد.
در طول جنگ روسیه و ژاپن در 1904-1905 هم این کار را انجام نداد. مسکو از آغاز قرن بیستم دو بار شهروندان خود را برای جنگ بسیج کرده است، ابتدا در آستانه جنگ جهانی اول و سپس برای دفاع در برابر تهاجم آدولف هیتلر و آلمان به کشور در سال 1941.
این مسئله به ویژه برای پوتین، یک قرص تلخ است. قرارداد اجتماعی اساسی او با مردم روسیه این بوده: «از سیاست دوری کنید، به دزدسالاری من اهمیت ندهید، و من به شما کشوری با ثبات و صلحآمیز خواهم داد که در آن بتوانید زندگی مناسبی داشته باشید». این بسیج برای اولین بار است که او را مجبور به نقض آن قرارداد کرده است.
او برای اولین بار در طی سلطنت 22 ساله خود، با مخالفتهای راست و چپ روبرو می شود. از زمان اعلام بسیج توسط پوتین دستکم 1300 معترض به جنگ دستگیر شده اند. اما بدتر از آن، ناسیونالیستهای راستگرا آشکارا از دولت انتقاد میکنند که چرا این جنگ را از ابتدا با جدیت، نیروی انسانی و قدرت آتش بیشتر پیگیری نکرد. وقتی جنگ بد پیش میرود، مردم به دنبال مقصر میگردند. در دیکتاتوری بسیار متمرکز، به سختی می توان دید که به جز خود پوتین چه کسی را مقصر بدانیم.
مقدمهای برای دفاع تمام عیار
اقدامات اخیر او همگی باعث چنین تصمیماتی میشود. او علاوه بر تهدید به استفاده از تسلیحات هستهای و بسیج روسها، همچنین اعلام کرده است که چهار منطقه اوکراین به زودی بخشی از روسیه خواهد شد. (کریمه نیز در سال 2014 توسط مسکو ادغام شد). این امر مذاکره برای یک توافق صلح را دشوارتر میکند زیرا طبق قوانین روسیه، این مناطق بخشی از خاک روسیه خواهند بود.
الحاق این مناطق همچنین باعث میشود که روس ها ادعا کنند که ضدحملات اوکراینی به این مناطق درگیری بر سر مناطقی مورد مناقشه نیست، بلکه حمله به خود روسیه است و بدین ترتیب استفاده از هر ابزاری برای دفع آنها مشروع است.
البته این امر اوکراینیها را از این مسئله منصرف نخواهد کرد. آنها می دانند که روسیه به سرزمینهای آنها حمله کرده، شهرهای آنها را ویران کرده، مردم آنها را شکنجه کرده و دهها هزار نفر را کشته و زخمی کرده است. آنها برای بازپسگیری کشورشان خواهند جنگید. و تهدیدهای پوتین نمیتواند غرب را از کمک و تسلیح اوکراین باز دارد. پس بازی پوتین چیست و او از اینجا به کجا میرود؟
بازی پرمخاطره و نتایج فاجعهبار
هیچ کس پاسخ این پرسش را نمیداند، از جمله شاید خود پوتین. او به نارندرا مودی، رئیسجمهور هند و رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، سیگنالهایی فرستاده که میخواهد مذاکره کند. اما به نظر میرسد رهبر روسیه در حال انجام یک بازی پرمخاطره است که می داند نتیجه آن می تواند فاجعه بار باشد.
هنوز هم سخت است تصور کنیم، حتی اگر او در این جنگ شکست بخورد، چگونه کسی در مسکو میتواند او را از جا بکند. روسیه بیش از هر کشور بزرگی در جهان اکنون توسط یک مرد اداره می شود.
ورود به یکی از خطرناک ترین دوره های روابط بین الملل
هیچ نهادی وجود ندارد -هیچ دفتر سیاسی، هیچ کمیته مرکزی، هیچ شورای سلطنتی. هیچ چیز. بزرگترین کشور جهان با بیشترین سلاحهای هستهای توسط یک مرد اداره میشود. همان طور که او زمانی آن را توصیف کرد، یک «راس قدرت» است. و امروز آن راس، ناپایدارتر از همیشه به نظر میرسد.
همه اینها نشان میدهد که ما وارد یکی از خطرناکترین دورههای روابط بینالملل در دوران زندگی خود شدهایم.