به نقل ازصدانیوز،ظهور دولت ترامپ با تلاشی تازه برای ایجاد فضایی تک قطبی در خلیج فارس با محوریت عربستان همزمان شد؛ تلاشی که در راستای تغییر توازن دیرینه قدرت به نفع هژمونی سعودی صورت گرفته و انگیزه پنهان پشت جاه طلبی های «چشم انداز ۲۰۳۰» ریاض برای تبدیل کشور به قلب جهان عرب و مسلمان […]
به نقل ازصدانیوز،ظهور دولت ترامپ با تلاشی تازه برای ایجاد فضایی تک قطبی در خلیج فارس با محوریت عربستان همزمان شد؛ تلاشی که در راستای تغییر توازن دیرینه قدرت به نفع هژمونی سعودی صورت گرفته و انگیزه پنهان پشت جاه طلبی های «چشم انداز ۲۰۳۰» ریاض برای تبدیل کشور به قلب جهان عرب و مسلمان محسوب می شود. اما ریاض برای وادار کردن تهران به پذیرش هژمونی خود راه زیادی دارد…
ترامپ در این تلاش ها به سعودی ها کمک های شایانی کرده و به حاکمان سعودی در منطقه اختیار عمل تام داده و چشم خود را به روی سرکوب های آنها بسته و سیاست «اعمال فشار حداکثری» را علیه ایران و دیگر ستون های منطقه به کار گرفته است. سیاست دولت ترامپ در مواجهه با ایران دستورکاری برای جنگ با این کشور نیست و یک استراتژی سنتی بازدارندگی هم به شمار نمی رود و بیشتر می توان آن را جنگی طولانی مدت برای تضعیف اقتصادی و ژئواستراتژیک ایران و به طور همزمان کمک به سعودی ها برای بهبود قدرت های اقتصادی، نظامی و امنیتی دانست. ظاهرا هدف این است که ایران آنقدر تحت فشار قرار گیرد و کوچک شدن اقتصاد خود را شاهد باشد تا در نهایت هژمونی سعودی را بپذیرد.
از دیدگاه کاخ سفید این رویکرد جواب داده و ایران در پی خروج شدید و عظیم سرمایه خارجی، تحریم ها و درد ناشی از اقتصاد کوچک شده متحمل درد شدیدی شده است. در روندی موازی، دولت ترامپ در صدد ایجاد یک بلوک نظامی تحت رهبری سعودی موسوم به «ناتوی عربی» برآمده است. اگرچه این ایده احتمالا عملی نخواهد شد، اما نشانه های تلاش سعودی برای باز کردن بال های سلطه امنیتی احتمالا به شیوه های دیگر نمایان می شود.
از سوی دیگر، ریاض پیشروی هایی دیگری در جهت جاه طلبی هژمونیک خود داشته که بر منطق مقایسه استوار است بدین معنی که در حالی که چشم انداز اقتصادی عربستان و دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در سال ۲۰۱۹ مثبت است، انتظار می رود اقتصاد ایران امسال نرخ رشد منفی داشته باشد.
این در حالی است که آشفته شدن شرایط امنیتی در منطقه و افزایش تنش ها بین دیگر قدرت های منطقه ای بر اساس منشور منافع امنیت ملی ایران نگران کننده به نظر می رسد و می تواند بر مشکلات اقتصادی ایران بیفزاید. مقامات ایران اخیرا عربستان سعودی را به حملات تروریستی از طریق نیروهای تحت حمایتشان در پاکستان متهم کرده اند و روابط نزدیک تر بین ریاض و اسلام آباد که از سفر اخیر محمد بن سلمان ولیعهد سعودی هم مشهود بود، نشانه ای از تلاش های سعودی ها برای پیشبرد جاه طلبی هژمونی در چندین پایتخت به طور همزمان به شمار می رود. خبرهای اخیر مبنی بر برنامه دولت ترامپ برای انتقال دانش هسته ای به عربستان سعودی بدون توجه به مقررات ایالات متحده نیز در این سناریوی قریب الوقوع نقش مهمی ایفا می کند و حاکی از اخحتمال هسته ای شدن عربستان سعودی در شرایطی است که ایران داوطلبانه محدودیت های هسته ای تحت برجام را پذیرفته است. در بدترین سناریوی ممکن، ایران و دیگر کشورهای شیعه با دو کشور سنی مجهز به تسلیحات هسته ای مواجه خواهند شد که اقلیت شیعه در جهان را تهدید می کنند.
البته در حال حاضر نیازی به وحشت نیست، چراکه عربستان سعودی و حامیان آنها در آمریکا در کاشت بذر هژمونی سعودی با مشکلات عدیده ای مواجه هستند. اول اینکه شاخص های اقتصادی و نظامی منطقه همخوانی ندارند و ایران در زمینه نظامی یک سری برتری ها دارد که به سادگی قابل نادیده گرفتن نیستند. اما این سوال وجود دارد که رکود اقتصادی فعلی ایران چطور شرایط موجود را تحت تاثیر تحریم ها قرار می دهد و بر توانایی نظامی آن تاثیر می گذارد؟ به هر حال بین سلامت اقتصادی و توانایی نظامی همواره یک ارتباط مستقیم وجود داشته است. از این نظر چشم انداز کلی برای ایران خوب نیست.
یکی دیگر از چالش های موجود برای هژمونی سعودی شکاف و اختلاف های موجود در شورای همکاری خلیج فارس است. عربستان برای دستیابی به هدف بزرگ تر خود باید بر اختلافات کنونی با قطر فائق آید و این همان دلیل تلاش های اولیه دولت ترامپ برای پایان دادن به تحریم قطر است که این کشور را به سمت ایران و ترکیه سوق داده است. این مساله به انعطاف پذیری و مصالحه نیاز دارد و نه مشت آهنینی که سعودی ها در برابر یمن به کار برده اند. اگر ریاض بتواند با کمک غرب این مشکل را حل کند، مانع مهمی از سر راه آن برداشته خواهد شد، اما احتمال موفقیتش زیاد نیست.
چشم انداز استراتژیک ۲۰ ساله ایران در پی تحریم های ایالات متحده و محور ضد ایرانی عربستان سعودی-آمریکا-اسرائیل آسیب دیده، اما ریاض برای وادار کردن تهران به پذیرش هژمونی خود در منطقه به برنامه هایی فراتر از چشم انداز ۲۰۳۰ و امید به فشارهای واشنگتن نیاز دارد.