ایران در جایگاه خاص خود، به نقطه اوج بازدارندگی رسیده و آنها اگر به دنبال تعاملِ نتیجه محور با ایران هستند، باید صرفا روی مسیرهای قانونی و دیپلماتیک متمرکز شوند. در غیراینصورت اگر بنا باشد آنها به زبان زور با ایران صحبت کنند، شاید شروع کننده آنها باشند، اما پایان معادلات را ایران تعیین میکند. البته که این منطق مدت هاست به نحوی فعال از سوی قدرتهای غربی و در ذیلِ ژستهای دموکراتیک آنها برقرار بوده است.
به گزارش نباءخبر،«همزمان با موضع گیری اخیر “سردار حاجی زاده” فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در رابطه با دستیابی ایران به موشکهای پیشرفته هایپرسونیک و در عین حال انتشار اخباری دال بر تحویل گرفتنِ ۶۰ فروند جنگنده نسل جدید سوخو روسی توسط ایران، تحلیل و تفسیرهای مختلفی در مورد پیامهای طرح این قبیل اخبار در شرایط کنونی و تبعات آنها برای کشورمان مطرح میشود. از این رو، فرارو در گفتگو با دو تن از کارشناسان حوزه سیاست خارجی، به بررسی ابعاد مختلف این مساله پرداخته است.»
سردار “امیرعلی حاجی زاده” فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به تازگی در موضعگیری از دستیابی ایران به فناوری ساخت و تولید موشکهای پیشرفته هایپرسونیک (فراصوت) خبر داده است. موضوعی که بلافاصله پس از طرح آن توسط سردار حاجی زاده، با تحلیل و تفسیرهای مختلفی از سوی جریانهای سیاسی و رسانهای غربی و منطقهای همراه شده است.
در عین حال، اندیشکده “رند” نیز به تازگی در گزارشی اعلام کرده که ایران در ازای تحویل هزاران پهپاد به روسیه، ۶۰ فروند جنگند پیشرفته سوخو ۳۵ را از این کشور دریافت کرده است. موضوعی که در نوع خود میتواند تا حد زیادی توان نیروهای هوایی کشورمان را تقویت کند.
با این همه، پس از انتشار خبرهای مذکور در مدت اخیر، بسیاری به طرح این پرسش میپردازند که ایران از طریق کسب پیشرفتهای مذکور به دنبال ارسال چه سیگنالها و پیامهایی مخصوصا به محیط خارجی است؟ از این رو، فرارو در گفتگو با “مهدی مطهرنیا”، استاد علم سیاست و تحلیلگر سیاست خارجی و همچنین “ابوالفضل ظهرهوند”، دیپلمات و کارشناس حوزه سیاست خارجی، به بررسی ابعاد مختلف پرسش مذکور پرداخته است. مشروح پاسخ این دو کارشناس حوزه سیاست خارجی به پرسش فوق را در ادامه بخوانید:
“مهدی مطهرنیا”، استاد دانشگاه و تحلیلگر حوزه سیاست خارجی در پاسخ به این سوال که پیامهای موضع گیری اخیر مقامهای نظامی کشورمان مبنی بر دستیابی ایران به موشکهای بالستیک هایپرسونیک و یا جنگندههای نسل جدید سوخوی روسی چیست؟ گفت: «به نظر میرسد که ضربآهنگ اصطکاکات میان ایران و نظام بینالملل به دلایل متمایزی، در حال سرعت گرفتن و پُر رنگتر شدن است. در شرایط فعلی، دولت کشورمان از پارادایم نَه شرقی-نَه غربی خارج شده و آشکارا خود را در جبهه شرق و در کنار مسکو و نزدیک به پکن تعریف و ارزیابی میکند».
وی افزود: «در این راستا، ایران بسیار مایل است تا در کنار روسیه و چین، جبههای واحد را در برابر جهان غرب و قدرتهای غربی ایجاد کند. این در حالی است که هم روسیه و هم چین، هر دو حداقل از منظر تبلیغاتی از این موضوع گریز دارند. زیرا به خوبی میدانند که تشکیل یکچنین جبههای علیه غرب میتواند هزینههای جدیتر و گسترده تری را در چهارچوب اوج گیری تنشها میان شرق و غرب جهان ایجاد کند و این مساله بیش از آنکه به نفع آنها باشد، در بافتِ موقعیتی کنونی، به نفع غرب خواهد بود».
مهدی مطهرنیا ادامه داد: «از این رو، ایران با توجه به موضع گیریهای خود در حوزه مسائل مختلف، بیش از مسکو و پکن خواهان به نمایش گذاشتن ایجاد جبههای متحد و قدرتمند در برابر غرب با همکاری چین و روسیه است. در عین حال، با توجه به اوج گیری جنگ اوکراین و حمایتهای ایران از روسیه، تا حد زیادی ایران نیز به بازیگری موثر در قالب معادله جنگ مذکور تبدیل شده است. مطرح شدنِ مساله ارسال پهپادها و موشکهای ایرانی به روسیه در قالب جنگ اوکراین و در عین حال طرح اخبار مختلف در مورد دستیابی ایران به فناوری موشکهای هایپرسونیک و البته دستیابی ایران به هواپیماهای نسل جدید سوخو (سوخو ۳۵)، نشان دهنده نوعی اتحاد از سوی مسکو و تهران جهت تجهیز قوای نظامی یکدیگر در راستای وحدت عملیاتی است. موضوعی که به طور خاص از سوی رسانههای غربی به نحوی گسترده برجسته و پُررنگ میشود».
این کارشناس حوزه سیاست خارجی تصریح کرد: «دلیل اصلی این موضوع نیز این است که این مساله کمک میکند تا تئوری “جنگ نامتعادل” علیه ایران و روسیه، از سوی افکار عمومی در بخش نخبگان و تودهها به شیوهای مناسبتر و راحتتر پذیرفته شود. در تئوری جنگ نامتعادل که من پیشتر آن را در سال ۱۳۷۹ بیان کردم، یک قدرت کوچک و متوسط در برخورد با یک ابرقدرت، باید هدفِ بزرگنمایی قرار گیرد. از این رو، در تئوری مذکور قدرت برتر در مقام ابرقدرت تلاش دارد تا قدرت متوسط و ضعیف را برجسته و در عین حال خود را آسیب پذیر نشان دهد. غرب در این زمینه کوشش میکند که تهران را با توجه ایران هراسی در منطقه و اسلام هراسی در نظام بین الملل، به سمت و سویی ببرد که به عنوان تهدیدی علیه نظم منطقهای و امنیت نظام بین الملل معرفی شود».
وی افزود: «از سال ۲۰۱۸، دکترین آمریکاییها در قبال ایران، به سمت و سویی حرکت کرده که بر اساس آن سعی شده تا “چالشِ” ایران را به “تهدید” برای نظم منطقهای و نظام بین الملل تبدیل کند و این رویکرد در وضعیتی که ایران در مدت اخیر با پدیده اعتراضات در داخل مرزهای خود رو به رو بوده و در منطقه نیز با نوعی واگرایی با کشورهای همسایه و قدرتهای فرامنطقهای مواجه است، در نوع خود میتواند زمینههای مناسبی را برای اتحاد عربی-عبری-غربی علیه ایران فراهم کند. موضوعی که اکنون موجب شده تا به جای اینکه اسرائیل به عنوان هدف و دشمن اصلی برخی کشورهای منطقه در نظر گرفته شود، این ایران باشد که در چنین موقعیتی قرار گرفته است».
این استاد علم سیاست در ادامه گفت: «از این رو باید بر این نکته تاکید کنم که با توجه به تحولات جاری منطقهای و داخلی در رابطه با ایران، طرح گزارههایی نظیر دستیابی ایران به موشکهای بالستیک هایپرسونیک و یا جنگندههای نسل جدید سوخویِ روسی، علی رغم اینکه به دنبال کسب پرستیژ برای ایران و رونمایی از دست برتر این کشور در قالب معادلات منطقهای و حتی برخورد با برخی ابرقدرتها نظیر آمریکا است، اما در عمل برخی هزینهها را علیه کشورمان تشدید میکند و موجب تقویت اجماع بین المللی علیه ایران در جبهه غرب خواهد شد».
وی افزود: «در شرایط فعلی، اتحادیه اروپا به دنبال مطرح کردن پرونده حقوق بشری علیه ایران در سطوح بالاتر از پرونده هستهای است. در عین حال، پرونده هستهای ایران نیز هنوز حل نشده و البته که تلاشهای منسجمی هم در حال انجام است تا مساله نفوذ منطقهای ایران به آنچه گسترش دخالت این کشور در محیط بین المللی خوانده میشود تسری و گسترش یابد (مسالهای که نمود عینی خود را در قالب آنچه از سوی غرب مداخله ایران در جنگ اوکراین گفته میشود، نشان داده است)».
مهدی مطهرنیا گفت: «تمامی این موضوعات در کنار یکدیگر نشان دهنده این مساله هستند که جهتگیری کنونیِ به ویژه قدرتهای غربی در رابطه با ایران این است که پرونده سیاسی-امنیتی ایران به بُعد امنیتی و نظامی و در آینده به بُعد نظامیِ کامل، بازگردد. اگر ایران به موشکهای هایپرسونیک دسترسی پیدا کرده که در نوع خود میتوانند چالشهای جدی را برای قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای ایجاد کنند، در استفاده از آنها علیه کنشگری نظیر اسرائیل که در ماهها و سالهای اخیر اقدامات زیادی را علیه منافع ملی کشورمان انجام داده، نباید دریغ کند.
این تحلیلگر حوزه سیاست خارجی در پایان گفت: «در این راستا، اگر ایران به دنبال این است که مقابله با مثل کند و این اقدام را به نحوی انجام دهد که درسی برای اسرائیلیها و برخی شرکای منطقهای آنها شود تا دوباره خطاهای خود را علیه تهران تکرار نکنند، صرفِ اعلام اینکه ایران مثلا به موشکهای هایپرسونیک دست یافته، بدون استفاده از آن ها، تنها برای کشورمان هزینه زا خواهد بود و به طور خاص چالشهایی نظیر کاهش ارزش پول ملی کشورمان و تشدید فشارها علیه ایران را سرعت میبخشد. مسالهای که در سطحی کلان میتواند آسیبهای زیدید را برای منافع ملی ایران نیز به همراه داشته باشد.»
پیام دستیابی ایران به موشکهای هایپرسونیک و جنگندههای سوخو ۳۵ایران منطقِ قدرت در عرصه بین المللی را به خوبی درک کرده است
“ابوالفضل ظهرهوند”، دیپلمات و کارشناس سیاست خارجی نیز در پاسخ به این سوال که پیامهای دستیابی ایران به موشکهای هایپرسونیک و همچنین جنگندههای پیشرفته سوخو ۳۵ چیست؟ گفت: «در مدت اخیر کشورهای غربی از موضع استیصال خود به ترفندهایی متوسل شده اند تا برخلاف هنجارهای ساده و ابتدایی بین المللی، در داخل ایران ایجاد اغتشاش و درگیری کنند. در این فضا، اعلام خبرِ دستیابی ایران به فناوری تولید موشکهای هایپرسونیک، گویای این موضوع است که ایران مسیر رشد و توسعه را قویا و با قدرت طی میکند و قطعا در مقابل ترفندهای غرب، هیچگونه انفعالی را از خود نشان نخواهد داد و قطار توسعه اش را همچنان در حرکت میبیند».
این کارشناس سیاست خارجی گفت: «نکته دیگر این است که ایران با پیشرفتهای نظامی اخیر خود این پیام را به طرفهای غربی و متحدان منطقهای آنها میرساند که زبانِ قدرت را به خوبی میفهمد و به واسطه تقویت بنیانهای بازدارندگی اش، از مواضع اصولی و بنیادین خود عقبنشینی انجام نخواهد داد. در این راستا وقتی سردار حاجی زاده اعلام میکند که تا ۱۰ سال آینده نیز سپرهای دفاع موشکی کشورهای طرفِ ایران در منطقه قادر به رهگیری و یا مقابله با موشکهای پیشرفته ایرانی نیستند، این مساله به وضوح مفهوم قدرت و توان بازدارندگی ایران را به مخالفان منطقهای و بین المللی این کشور میرساند.»
وی گفت: «این بدان معناست که ایران در جایگاه خاص خود، به نقطه اوج بازدارندگی رسیده و آنها اگر به دنبال تعاملِ نتیجه محور با ایران هستند، باید صرفا روی مسیرهای قانونی و دیپلماتیک متمرکز شوند. در غیراینصورت اگر بنا باشد آنها به زبان زور با ایران صحبت کنند، شاید شروع کننده آنها باشند، اما پایان معادلات را ایران تعیین میکند. البته که این منطق مدت هاست به نحوی فعال از سوی قدرتهای غربی و در ذیلِ ژستهای دموکراتیک آنها برقرار بوده است.»
ظهره وند در ادامه تصریح کرد: «در موضوع خبرِ دریافت جنگندههای سوخو ۳۵ از سوی ایران از روسیه نیز میتوان گفت غربیها در ماههای اخیر تلاشهای زیادی را انجام داده اند تا در قالب جنگ اوکراین، ایران را به مثابه یک طرفِ اصلی درگیر نشان دهند. این در حالی است که ایران هرگز در قضیه جنگ اوکراین دخالتی نداشته و ندارد و اگر پهپاد یا امکاناتی را به طرف روسی داده، این مساله در چهارچوب یک همکاری و شراکت و معامله راهبردی بوده است».
وی گفت: «در این راستا، ایران به عنوان طرفِ فروشنده به هیچ عنوان مسوول این نیست که بررسی کند طرف خریدار، تسلیحات فروخته شده از سوی ایران را در کجا و چگونه استفاده میکند. به همین منوال، ایران در قبال پهپادهای صادراتی خود به روسیه، جنگندههای پیشرفته سوخو ۳۵ را دریافت کرده که تقویت کننده بنیانهای امنیت ملی ایران هستند و بدون تردید به روسها هم ارتباطی پیدا نمیکند ما این جنگندهها را در چه راستا و اهدافی به کار بگیریم.
ظهرهوند در پایان گفت: «این معادله از چشم اندازی کلی نوع معامله و تعامل راهبردی میان دو قدرت نزدیک به هم یعنی ایران و روسیه است. موضوع محوری در این میان این است که غرب به شدت از اوج گیری مناسبات و مراودات راهبردی میان ایران و روسیه نگران است و درست به همین دلیل هم است که در روزهای اخیر شاهد فعالیتهای قابل توجه جریانهای سیاسی و رسانهای غربی جهت برسازیِ تصویری منفی از ماهیت مراودات و تعاملات ایران و روسیه بوده ایم».