سه دهه پیش در پایان جنگ سرد اعضای ناتو با تب و تاب به دنبال یافتن ماموریتی بودند تا جایگزین نیاز از بین رفته آن زمان برای جلوگیری از حمله اتحاد جماهیر شوروی به اروپا شود. معضل ناتو در عبارت “خارج از منطقه یا خارج از تجارت” خلاصه میشد. این ایده ناتو را به طور کامل یا جزئی به مجموعهای از جنگهای خارج از منطقه سوق داد ابتدا در بوسنی و کوزوو و سپس در افغانستان، عراق و لیبی. همگی امکان اقدام یکپارچه را در معرض دید قرار دادند و در عین حال شکافهای جدیدی را در مورد این که تا چه حد اتحاد باید فراتر از مرزهای خود برسد باز کرد.
به گزارش نبأخبر،پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده و کشورهای اروپای غربی به دنبال تعامل با روسیه در روابط دوستانه بودند، حتی در شرایطی که پیمان ناتو به دنبال گسترش قلمرو به سمت شرق اروپا بود. مقالهای که در سال ۲۰۱۰ توسط اندیشکده امنیتی امریکایی “رَند” منتشر شد پیش بینی کرده بود که تقریبا با اطمینان میتوان گفت که توجه ناتو به مشکلات نزدیکتر به داخل معطوف خواهد شد. در آن گزارش پیش بینی شده بود که “روسیه در بررسی اعضای جدید ناتو نقشی مداخله گرایانه خواهد شد و هزینه ورود را برای اعضای جدید مانند گرجستان و اوکراین به طور قابل توجهی افزایش خواهد داد”.
نیروهای ویژه رومانیایی برای اجرای عملیات رخنه شبیه سازی شده در طول مانور “مدافع ثابت قدم ۲۰۲۱” (Steadfast Defender) آماده شدند. مدافع ثابت قدم مانوری تحت رهبری ناتو بود که بیش از نه هزار سرباز از بیش از ۲۰ کشور متحد و شریک ناتو را شامل میشد. هدف آن بود که اطمینان حاصل شود نیروهای ناتو آموزش دیده و قادر به انجام عملیات مشترک و آماده پاسخگویی به هرتهدیدی هستند.
به نقل از آسیا تایمز، سه دهه پیش در پایان جنگ سرد اعضای ناتو با تب و تاب به دنبال یافتن ماموریتی بودند تا جایگزین نیاز از بین رفته آن زمان برای جلوگیری از حمله اتحاد جماهیر شوروی به اروپا شود. معضل ناتو در عبارت “خارج از منطقه یا خارج از تجارت” خلاصه میشد. این ایده ناتو را به طور کامل یا جزئی به مجموعهای از جنگهای خارج از منطقه سوق داد ابتدا در بوسنی و کوزوو و سپس در افغانستان، عراق و لیبی. همگی امکان اقدام یکپارچه را در معرض دید قرار دادند و در عین حال شکافهای جدیدی را در مورد این که تا چه حد اتحاد باید فراتر از مرزهای خود برسد باز کرد.
با تصمیم “ولادیمیر پوتین” رئیس جمهور روسیه و حمله اش به اوکراین در سال ۲۰۲۲ میلادی بحث خارج از منطقه ناتو کنار گذاشته شده و با بازگشت به دلیل وجودی اولیه پیمان ناتو یعنی دفاع از اروپای متحد جایگزین شد.
با این وجود، تایید مجدد هدف اولیه ناتو واقعیت نگرانکنندهای را آشکار ساخته است: در مواجهه با یک درگیری احتمالا با پایان باز در اوکراین بازدارندگی هستهای پیمان ناتو ممکن است برای محافظت از قاره اروپا کافی نباشد. پوتین این تصور را تغییر داد که صرف داشتن بمبهای هستهای و توانایی استفاده از آن برای جلوگیری از جنگهای متعارف کافی نیست.
در عوض، روسیه نشان میدهد که داشتن زرادخانه هستهای میتواند پوششی برای حمله به یک کشور مستقل با سلاحهای متعارف فراهم کند. پوتین بارها تهدید کرده که از تسلیحات هستهای تاکتیکی در اوکراین استفاده خواهد کرد تا از حمایت غرب از کی یف جلوگیری کند. این واقعیت باعث ایجاد گستردهترین تغییرات ناتو در عملیات خود در سالیان اخیر شده است.
اندکی پس از حمله روسیه به اوکراین”کریستوفر کاوُلی” ژنرال ناتو دستور داد تا “ستاد عالی اتحاد قدرتهای متفقین اروپا” (موسوم به SHAPE) بازسازی شود. کاولی خواستار آن شد که مجموعه مقر ستاد عالی اتحاد قدرتهای متفقین اروپا واقع در مونس در بلژیک به یک مرکز جنگ ساز فوق مدرن ارتقا یابد. از نظر مقامهای ارشد ناتو ستاد عالی اتحاد قدرتهای متفقین اروپا که از زمان اوج جنگ سرد در سال ۱۹۹۱ تشکیل شده بود در بوروکراسی مستقر در بروکسل غرق شده و بیش از حد به قدرت ایالات متحده وابسته بود در حالی که دیگر اعضای ناتو هزینههای نظامی و دفاعی شان را کاهش میدادند.
ستاد عالی اتحاد قدرتهای متفقین اروپا اتاق جنگ خود در مونس را ارتقا داد تا با افزایش تعداد پرسنل از کشورهای مختلف ناتو در مقر آن ستاد امکان فراخوانی سریع نیروهای مسلح را فراهم کند. این کار امکان برقراری ارتباط مستقیم را فراهم کرد که پیشتر از طریق بروکسل، پایگاه بزرگ دریایی ناتو در ناپل در ایتالیا و برخی پایگاههای نظامی در ایالات متحده انجام میشد.
پیش از حمله روسیه تعداد نیروهای تقویتی متحرک اضطراری ناتو به ۲۵۰۰۰ نفر میرسید نیرویی که مشاوران آن را یک نشانه صرف میدانستند به ویژه که روسیه برنامههای بلند مدتی برای فراخوانی دهها هزار نیروی جدید داشت (کل پرسنل ناتو ۳.۷ میلیون نفر است).
در واکنش به این وضعیت کاولی به ۳۰۰۰۰۰ سرباز چند کشوری ناتو دستور داد تا به عنوان یک نیروی جدید واکنش سریع آموزش ببینند. این نیروها به عنوان بازدارنده آماده برای مقابله با حمله به هر کشور عضو ناتو نقش ایفا میکنند.
“بن هاجز” ژنرال سابق آمریکایی در تشریح هدف نیروی واکنش متفقین میگوید: “اگر میخواهید مانع از اتخاذ تصمیمی وحشتناک توسط روسها شوید این بدان معناست که باید بتوانید به همان سرعت یا سریعتر از آنان حرکت کنید”.
علاوه بر این، فرمانده عالی ناتو اکنون میتواند سطح پدافند هوایی در اروپا را تنظیم کند. نیروهای ضربت دریایی ایستاده را جابجا نماید و حجم نیروهای نظامی در مرز روسیه را به حدود ۳۰۰۰ افزایش دهد بدون آن که مذاکرات زمان بر با اعضای ناتو انجام شود.
اولین گام کاولی پس از حمله سال ۲۰۲۲ میلادی اعزام ۱۵۰۰۰۰ نیروی زمینی به کشورهای متحد در امتداد مرز با روسیه بود. این تغییرات نشان دهنده معکوس شدن مفروضات امنیتی پس از جنگ سرد است.
پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده و کشورهای اروپای غربی به دنبال تعامل با روسیه در روابط دوستانه بودند، حتی در شرایطی که پیمان ناتو به دنبال گسترش قلمرو به سمت شرق اروپا بود. مقالهای که در سال ۲۰۱۰ توسط اندیشکده امنیتی امریکایی “رَند” منتشر شد پیش بینی کرده بود که تقریبا با اطمینان میتوان گفت که توجه ناتو به مشکلات نزدیکتر به داخل معطوف خواهد شد. در آن گزارش پیش بینی شده بود که “روسیه در بررسی اعضای جدید ناتو نقشی مداخله گرایانه خواهد شد و هزینه ورود را برای اعضای جدید مانند گرجستان و اوکراین به طور قابل توجهی افزایش خواهد داد”.
تصور امکان تفاهم امنیتی میان ناتو و روسیه با حمله مسکو به گرجستان که به همراه اوکراین به طور آزمایشی وعده عضویت اش در ناتو در تاریخ نامشخصی در آینده داده شده بود کاملا از بین رفت. اولین حمله روسیه به اوکراین در کریمه در سال ۲۰۱۴ میلادی زنگ خطر بزرگی را به صدا در نیاورد چه برسد به آن که برنامه ریزی دفاعی تازهای توسط ناتو انجام شود.
با این وجود، اگر از اروپاییها و آمریکاییها خواسته شود که در برهههای زمانی سخت اقتصادی فداکاریهایی فراتر از پرداخت تسلیحات از جمله با تامین تجهیزات اوکراینی انجام دهند چه خواهد شد؟
اندیشکده رند پیش از این پیش بینی کرده بود: “محتملترین سناریوهای جنگ اوکراین ادامه جنگ است اگرچه سرعت نبرد ممکن است متفاوت باشد به صورت یک درگیری منجمد شده و به بن بست رسیده یا نوعی توافق مذاکره شده که حداقل به طور موقت تیراندازی را متوقف میکند”.
تهدید گسترش جنگ به اروپا، فنلاند و سوئد را که از لحاظ تاریخی بی طرف بوده اند به پیوستن به ناتو سوق داده است. فنلاند در سال گذشته و سوئد در هفتههای اخیر این کار را انجام دادند و باعث صحبت در مورد احیای برنامهای نظامی شدند که اکثر کشورهای ناتو مدت هاست آن را کنار گذاشته بودند: خدمت نظام اجباری. در حال حاضر تنها یونان، دانمارک و استونی جوانان را به خدمت سربازی فرا میخوانند. با این وجود، مقامهای نظامی در ایالات متحده، آلمان، بریتانیا و سوئد اخیرا این موضوع بحث برانگیز را مطرح کرده اند.