بنابر آماری که معاون مسکن و ساختمان وزیر راه و شهرسازی اعلام کرده، در حال حاضر ۶ میلیون خانوار مستاجر در کشور داریم که طی ۱۰ سال آینده تعداد مستاجران بیشتر هم میشود.
البته این آمار به نقل از سایر منابع، ارقام دیگری است، همچون گفته جمشید برزگر رئیس کانون سراسری انبوه سازان مسکن و ساختمان که اعلام کرده ۳۷ درصد از جمعیت شهری ایران امروز اجاره نشین هستند.
به گزارش نبأخبر،بنابر آمار حدود 6 میلیون خانوار در کشور اجاره نشین و گرفتار اجاره های سر به فلک کشیده و بی حساب و کتاب هستند. از سویی تسهیلات بانک مسکن با اقساط 35 میلیون تومانی نیز برای مستاجرها بیشتر به یک شوخی شبیه است. حال نامزدهای ریاست جمهوری چه راهکاری برای غصه های اجاره نشینی دارند؟
نه فقط نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، بلکه یکایک مسئولان، نمایندگان و صاحبان تریبون ها اگر حقوقشان برابر دریافتی و دستمزد یک کارگر یا کارمند بود و مستاجر بودند، شاید می شد امیدوار بود که آن ها هم طعم تلخ اجاره نشینی را چشیده اند.
این اما و اگر و شاید، از این جهت است که تا یک مسئول خود رنج دیده و رنج کشیده نباشد، آن طور که باید برای رفع یک مشکل اهتمام لازم و کافی را نخواهد داشت. با این حال باید به مسئولانی که اغلبشان مدعی «مردمی بودن» و دردآشنایی هستند، امیدوار بود که دست کم برای معضل و درد اجاره نشینی راهکاری جدی، اساسی و فوری بیندیشند و به کار گیرند.
6 میلیون خانوار اجاره نشین
بنابر آماری که معاون مسکن و ساختمان وزیر راه و شهرسازی اعلام کرده، در حال حاضر ۶ میلیون خانوار مستاجر در کشور داریم که طی ۱۰ سال آینده تعداد مستاجران بیشتر هم میشود.
البته این آمار به نقل از سایر منابع، ارقام دیگری است، همچون گفته جمشید برزگر رئیس کانون سراسری انبوه سازان مسکن و ساختمان که اعلام کرده ۳۷ درصد از جمعیت شهری ایران امروز اجاره نشین هستند.
اجاره نشینی یک خانوار از هر 4 خانوار
خبرگزاری مهر، اسفند گذشته، می نویسد: «جدیدترین آمار شاخصهای عدالت اجتماعی که مرکز آمار منتشر کرده است، نشان میدهد در سال ۱۴۰۱، 68.07 درصد از خانوارهای شهری دارای واحد مسکونی ملکی و 23.7درصد از خانوارهای شهری دارای واحد مسکونی اجارهای بودهاند. همچنین 88.63درصد از خانوارهای روستایی دارای واحد مسکونی ملکی و 4.96درصد از خانوارهای روستایی دارای واحد مسکونی اجارهای بودهاند.»از دهه 80 که طرح های انبوه سازی مسکن با تسهیلات نسبتا آسان با هدف کاهش جمعیت اجاره نشینان، جدی تر آغاز شد، طبیعتا تا امروز از تعداد مستاجرها کاسته شده اما آن چه مشخص و عیان است، به قدر کافی نتوانسته جمعیت چند میلیونی اجاره نشینان را به سمت و سوی کاهش، یک تکان جدی بدهد.
آماری که هر سال بیشتر می شود
آمارهای مرکز آمار نشان دهنده روند افزایشی تعداد اجاره نشینان است به طوری که سال 1400، از کل خانوارهای کشور 23درصد اجارهنشین بودهاند؛ اما در سال 1401 این میزان به 24درصد افزایش یافته است.
خانه ها ساخته می شود، اجاره نشین کم نمی شود!
در این میان، ماجرای انبوه سازی ها با هدف خانه دار شدن اقشار متوسط و ضعیف نیز بر اساس بررسی های «دنیای اقتصاد» به یک معما تبدیل شده است: «در فاصله سالهای 90 تا 95، معادل حدود 3.5میلیون واحد مسکونی جدید به موجودی مسکن کشور افزوده شده است. یعنی 3.5میلیون واحد مسکونی جدید در این مدت ساخته و به بازار مسکن عرضه شده است. اما دقیقا در همین بازه زمانی 5 ساله(سالهای 90 تا 95) بیش از 2میلیون خانوار به جمعیت مستاجرهای کشور افزوده شده است.» این بررسی آماری یعنی این ساختوسازها به جای آن که به بازار مصرف وارد شود و مورد سکونت خانهاولیها قرار بگیرد، از سوی مالکان و چندخانهایها تملک شده است؛ یعنی عملا مستاجرها خانهدار نشدهاند بلکه مالکها مالکتر شدهاند. همه اینها سند ناکامی سیاستهای دولت در تامین مسکن برای مصرفیترین تقاضای این بازار یعنی خانهاولیها و مستاجرهاست.
وام های کم اثر یا بی اثر
اساسا دریافت تسهیلات بانکی برای وام گیرنده، فلسفه ای جز «گره گشایی» ندارد اما در سال های اخیر و پس از تکانه های اقتصادی اواخر دهه 90، افزایش یکباره و چند برابری قیمت مسکن، وام های بانکی ویژه مسکن را به ارقامی نازل تبدیل کرد که میزان این تسهیلات در برابر قیمت خانه ها همچون یک شوخی بود. از سویی تورم و متناسب نبودن دستمزدها و حقوق ماهانه طبقات متوسط و ضعیف در برابر افزایش هزینه ها، پس اندازکردن به امید خانه دار شدن را به یک رویا تبدیل کرد. اگرچه، بانک ها هم به دنبال افزایش قیمت مسکن، میزان تسهیلات را افزایش دادند اما این بار، میزان اقساط به یک شوخی و طنز بانکی تبدیل شد. چرا که آن ها با افتخار اعلام کردند وام مسکن را (سال 1402) به ۹۶۰ میلیون تومان افزایش دادند اما صرف نظر از هزینه های بسیار بالای دریافت که خود نیازمند دریافت یک وام دیگر است، اقساط چنین تسهیلاتی حدود ۳۵ میلیون تومان می شود. در نتیجه می توان گفت که کارمندان با حقوق کارمندی و کارگرانی با حقوق زیر 10 میلیون تومان عملا از صف دریافت این تسهیلات حذف شدند.
البته خانوارها و افرادی هم هستند که چنان چه دارای پس اندازی از پیش باشند و چند نفر باشند، توان پرداخت این اقساط را داشته باشند اما آن ها چاره ای جز همین تسهیلات نامهربان ندارند. آرمان حاجیان فرد از کارشناسان اقتصاد مسکن در رنج نامه ای درباره این تسهیلات گفته است: «بازپرداخت تسهیلات مسکن ۱۲ ساله و نرخ سود مصوب 22.5 درصد است. به این معنی که حدود یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان سود دریافت می شود که در کنار تمام این موارد، باید هزینه ۱۸۰ میلیونی خرید اوراق مسکن را نیز در نظر گرفت که جمعاً سود این تسهیلات را به بیش از ۳۰ درصد می رساند.»
تصور کنید خودتان مستاجر هستید
حال با شرح این دردنامه اجاره نشینان که البته موضوع و غصه جدیدی نیست و هرساله به ویژه در همین ایام که فصل جابه جایی مستاجران است، داغ و رسانه ای می شود، آقایان مسئولان، نامزدهای انتخابات و نمایندگان مجلس خودشان را جای 6 میلیون خانوار مستاجر بگذارند و به این بیندیشند که با این اجاره های سر به فلک کشیده و این حقوق های ناچیز در برابر هزینه ها و تورم، آیا در باقی مانده سبدهزینه ها، اندوخته ای هم برای آموزش، تغذیه، تفریح و سایر مخارج می ماند؟