یکی از علل موفقیت روسها در قفقاز و آسیای میانه، به جهت سیاستهای مستقل و غیر غربی ایران بوده است. روسها اهمیت این مطلب را درک نکرده و مناسب با آن بر خورد نداشتهاند و به همین دلیل به جمهوری اسلامی ایران در این رابطه امتیازی ندادهاند. کشورهای متحد آمریکا در خاورمیانه هرگز امکان پایداری در روابط با روسها را نخواهند داشت. آنها متحد آمریکا هستند و تغییر این سیاست، چشماندازی ندارد؛ این در حالی است که روسها همه نوع امکانات را در اختیار این کشورها قرار میدهند.
به گزارش نباء خبر، به تحلیل سید محمود صدری سفیر پیشین ایران در کوبا ،سفر ابراهیم رئیسی به روسیه از اهمیت زیادی بر خوردار است. پیش از این دیدارهای مرحوم رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی دستاوردهای خوبی داشت و این سفر هم چنانچه با برنامه و اهداف درستی باشد امکان برد برد در آن وجود دارد. مناسبات با روسیه با توجه به موقعیت ژئوپولیتیک و امکانات صنعتی و نظامی این کشور و عضویت آن در شورای امنیت و مهمتر از آن همسایگی ایران، دلیلی است که مقامات ایران، روسیه را به عنوان بخش مهم دیپلماسی کشور در نظر بگیرند.
سفر رئیسی به روسیه در حالی برنامهریزی شده که گروهها وشخصیتهای مختلف در این اواخر انتقادات متعددی را به آن داشتهاند. طیفی از منتقدین با استدلالهای منطقی، و گروهی از موضع ملی و با توصیههای دلسوزانه و بعضی از روی بیاطلاعی از مناسبات کشورها و داشتن نگاه سطحی و عدهای هم با گرایشهای صرف غربی و دستهای هم مغرضانه نسبت به این دیدار و رویکرد دولت جدید داد سخن راندهاند.
کشورها اگرچه نمیتوانند به حوادث و تجربههای تلخ تاریخی بیاعتنا باشند، اما توقف در گذشته معمولا مفید و سودمند نبوده و مانعی برای نگاه به آینده و توسعه روابط میشود. منتقدانی که مشکلات گذشته را مطرح میکنند و آن را دلیلی بر عدم اعتماد بر میشمارند، مطمئنا اطلاعی ندارند که کشورهای اتحادیه اروپا برای سالهای زیادی در درگیری و کشتار یکدیگر گرفتار بوده و دهها جنگ خونین را پشت سر گذاشتهاند؛ در حالیکه بین روسیه و ایران تنها چند جنگ در میان بوده است.
آنها که عهدشکنی و بیاعتمادی را مطرح میکنند، حتما مطلعند بیاعتمادی و عهدشکنی در طول تاریخ کشورها همیشه وجود داشته است. در همین تحولات عربی اخیر آمریکائیها منافعشان ایجاب کرد که از سقوط همپیمانان خود در مصر و تونس استقبال کنند و از حمایت آنان دست بردارند. اگر شرایط در منطقه در این تحولات بر وفق نظر آنها قرار میگرفت نسبت به تغییرات در دیگر کشورها از جمله عربستان نیز نظر موافق پیدا میکردند.
روابط کشورها آمیختهای از توازن نیازهای متقابل و ضرورتهای دیپلماسی و… است که ذیل منافع ملی تعریف میشود. روشن است که اگر این روابط همراه با اعتماد متقابل باشد سودمندی بیشتر و تاثیرات عمیقتر داشته و میتواند دو طرف را در کنار یکدیگر قرار دهد.
عملکرد روسها نسبت به جمهوری اسلامی ایران مسلما دارای انتقادهای زیادی است اما دارای ویژگیهای مثبت نیز بوده است. روسها چه دوران شوروی و چه پس از فروپاشی، اشتباههای محاسباتی بزرگی داشتند. رفتار آنها با مصر و لیبی و بیاعتنائی نسبت به همپیمانانشان باعث از بین رفتن منافع آنها در خاورمیانه شد. مقامات روسیه باید بدانند که چنانچه ایران در طیف غرب قرار داشت، جائی در منطقه برای آنها باقی نمیماند. امکان حضور روسیه در سوریه و توجه تاکتیکی بعضی کشورهای عربی صرفا به جهت مواضع و وجود جمهوری اسلامی مستقل بوده است. با این حال مطمئنا روسها آنقدر که به طور مستقیم و غیر مستقیم از وجود ایران بهره بردهاند امتیاز لازم را به طور متقابل واگذار نکردهاند.
یکی از علل موفقیت روسها در قفقاز و آسیای میانه، به جهت سیاستهای مستقل و غیر غربی ایران بوده است. روسها اهمیت این مطلب را درک نکرده و مناسب با آن بر خورد نداشتهاند و به همین دلیل به جمهوری اسلامی ایران در این رابطه امتیازی ندادهاند. کشورهای متحد آمریکا در خاورمیانه هرگز امکان پایداری در روابط با روسها را نخواهند داشت. آنها متحد آمریکا هستند و تغییر این سیاست، چشماندازی ندارد؛ این در حالی است که روسها همه نوع امکانات را در اختیار این کشورها قرار میدهند.
ولادیمیر پوتین متناسب با دستاوردهائی که از سوریه به جهت اقدامات و سیاستهای ایران کسب کرده، برخورد نداشته است. آنها امتیازات زیادی را برای ترکیه و اسرائیل قائل شدهاند. حال آنکه اگر کمک و ابتکارات ایران در سوریه نبود این کشور هماکنون در اختیار نیروهای ضد روسی قرار داشت. حضور روسیه در خاورمیانه با نجات سوریه پر رنگ و برجسته شد که این را هم مدیون جمهوری اسلامی ایران هستند.
ایران و روسیه منافع مشترکی در منطقه و در سطح بینالملل دارند که نباید از دید مقامات روسی کماهمیت شمرده شود. مناسبات ایران و روسیه اصالت دارد بنابراین ابزاری کردن آن بر اساس منافع طرفین نبوده و اثرات منفی درازمدت بر جای خواهد گذاشت. در چنین شرایطی ابراهیم رئیسی اگرچه تصمیم خوبی را برای دیدار از روسیه گرفته است، اما میبایست از این مسائل مطلع باشد و به پیچیدگیهای این دیدار بهخوبی واقف شود. دولت فعلی در ایران اعتماد جدی به روسیه دارد و پوتین با درک این مسئله باید امتیازات متناسب با این اعتماد را در نظر داشته باشد. استفاده از کارت ایران و نگاه ابزاری نمیتواند منافع عمیق و درازمدت را تامین کند بلکه تنها اصالت بخشیدن به مناسبات فارغ از عنصر ثالث، پیوندهای بین دو کشور مهم را مستحکم، و اعتماد لازم را برای پیریزی بنیانهای محکم برقرار میکند.
همانطور که روسیه با همه کشورها روابط خود را بر اساس منافع متقابل بر قرار میکند، دولتمردان فعلی ایران نیز باید بدانند که نگاه به شرق بدون تنشزدائی با غرب نمیتواند منافع کشور را تامین کند. اگر غربگرایان سادهدلانی بیش نیستند که منافع کشور را قربانی دیدگاهها و گرایشهای خود میکنند، تفکر نگاه صِرف به شرق نیز مبتنی بر خواستهای ملی نبوده و نمیتواند منافع واقعی کشور را تامین کند. شرقگرایان باید بدانند روسیه خواهان بهترین روابط با غرب است و آمریکا و آتلانتیکگرایان اروپائی آن را بر نمیتابند. داشتن مناسبات برد-برد درازمدت و قراردادهای محکم با کشورها شرط عقل و خرد بوده و رئیسی میتواند توافقات بهعمل آمده در زمان مرحوم رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی را تکمیل و تعمیق بخشد.