تا پیش از این ضعف رسانه ها فراموش کردن مطالبات اصلی مخاطب بود امروز خود مخاطب فراموش شده است. تا پیش از این هر رسانه ای حوزه مخاطب خود را تعیین می کرد و برای همان جامعه هدف تولید محتوا داشت. ممکن بود رسانه ها به جهت نوع مخاطب شان به برخی موضوعات توجه کنند […]
تا پیش از این ضعف رسانه ها فراموش کردن مطالبات اصلی مخاطب بود امروز خود مخاطب فراموش شده است.
تا پیش از این هر رسانه ای حوزه مخاطب خود را تعیین می کرد و برای همان جامعه هدف تولید محتوا داشت. ممکن بود رسانه ها به جهت نوع مخاطب شان به برخی موضوعات توجه کنند و به برخی دیگر بی توجه باشند. اما جامعه هدف شان را گم نمی کردند. با ورود تلگرام، مخاطب عمومی که قدرت شورآفرینی مخاطب حرفه ای را ندارد، گم شده است و رسانه ناخودآگاه در “بازی پینگ پنگی با رقبا” و “چاله هیجانی با مخاطبین حرفه ای”، دچار گیچی و حیرانی شده است.
این اتفاق چند اثر جدی رسانه ای و البته سیاسی دارد.
اول اینکه موضوعات اصلی مخاطب گم شده است.
دوم و مهمتر اینکه خود مخاطب هم گم شده است.
به تعبیری نه تنها مسائل اصلی مخاطب مورد توجه نیست بلکه همان مطالب سابق نیز برای رقابت با حریف تولید می شود نه مخاطبین عمومی.
سوم اینکه نوع هیجان کاذب و حاکم بر رسانه ها باعث شده است کم کم مرجعیت رسانه ای زائل شود. این سخت ترین هزینه ای است که رسانه های عصر تلگرام می پردازند. دعوای زرگری داخل رسانه ها که تا پیش از این در محافل خصوصی مطرح می شد الان به صورت علنی و بی محابا و ناشیانه عمومی شده است. قبلا یک اصل اخلاقی-صنفی بین رسانه ها حاکم بود و آنهم نگه داشتن اختلافات در فضای غیرعمومی بود. رسانه ها اصرار و تعهد داشتند همدیگر را تخریب نکنند و سطح دعوا را در سیاست و جهت گیری ها نگه دارند. اما این روزها چنان سطح اختلاف تنزل پیدا کرده است که نوعی زدگی رسانه ای بین مردم ایجاد شده و رسانه را از مرجعیت انداخته است.
این مساله وقتی نگران کننده تر می شود که هر فرد عادی نیز تبدیل به یک رسانه شود و بداخلاقی های عمومی به سطح رسانه های حرفه ای کشیده شود. اگر تا پیش از این تنها رسانه های حرفه ای با هم رقابت می کردند امروز یک رسانه حرفه ای مجبور است با هزاران کاربرفعال و “کانال بدست” رقابت کند.
در نهایت اینکه امروز رسانه ها و جریان های سیاسی زمین بازی افکار عمومی را در تلگرام و تویتر خلاصه کردند و حال آنکه مردم به دو دلیل یکی اینکه اگرچه اهل تلگرام اند اما علاقه ای به حوزه های سیاسی و خبری ندارند و دیگر اینکه به جهت حجم اختلافات زننده رسانه ای، اعتمادشان تقلیل یافته و اثر پذیری شان از رسانه کم شده است و بیشتر از کوتاه مدت تاثیر نمی گیرند.
این چرخه باطل را مجدد مرور کنیم. رسانه ها مخاطبین خودشان را گم کردند. رقابت میان رسانه ای در عرصه جدال های سیاسی چنان نفس گیر است که نه امکان بی توجهی و خروج از آن وجود دارد و نه اینکه فرصت و توان کار رسانه ای را برای مخاطب غیر تلگرامی فراهم می کند. این جنگ داخلی در پستوخانه رسانه ای چنان شورآفرین و هیجان ساز است که همه توجهات حاکمیتی را نیز به خود جلب کرده است. همین توجهات حاکمیتی نیز به این چرخه معیوب می دمد، حال آنکه مخاطب اصلی و گوهر واقعی افکار عمومی اینجا نیست و غایب است.
منبع : سایت الف