تحولات شگرف در جمعیت ایران فراموش شده و پیامدهای این دگرگونی دور از چشم مدیران اداره کننده کشور پدیدار می شوند. محمد جلال عباسی شوازی رییس موسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور اما شاید در این دوران سخت دگرگونی جمعیتی ایران از مردان انگشت شماری باشد که اطلاعات و آمار این […]
تحولات شگرف در جمعیت ایران فراموش شده و پیامدهای این دگرگونی دور از چشم مدیران اداره کننده کشور پدیدار می شوند.
محمد جلال عباسی شوازی رییس موسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور اما شاید در این دوران سخت دگرگونی جمعیتی ایران از مردان انگشت شماری باشد که اطلاعات و آمار این دگرگونی ها را با بردباری گردهم آورده و سیمایی نسبتا دقیق از زیر پوست جمیت ایران را ترسیم می کند. این پژوهشگر ارشد جمعیت شناسی و استاد دانشگاه روز شنبه ۱۱ شهریور در اولین کارگاه مطالعات بازار کار در تهران برخی از روندها و فرایندهای تحولات جمعیت ایران را یادآوری کرد و هشدار داد اگر سیاستگذاران اقتصادی و اجتماعی بدون نگاه علمی به این تحولات اقدام به سیاستگذاری کنند آینده مبهم خواهد بود.
عباسی شوازی تصریح کرد، متاسفانه در سالهای اخیر افرادی در باره اولویت های جمعیتی ایران تحلیل هایی ارایه کرده اند و آدرس اشتباهی داه اند که اگر تصحیح نشود و آدرسها ی درست داده نشود به بیراهه می رویم. به طور مثال این اطلاعات و تحلیل ها بیشتر برروی جوانان متمرکز شده است که البته موضوع مهمی است اما به هردلیل داستان سالخوردگان ایرانی که یک پدیده شتابان است در کانون دل نگرانی ها قرار نداردو این یک راه درست نیست که این گروه بزرگ در آینده ایران را بدون سیاستگذاری دقیق رها کنیم. این جمعیت شناس ایرانی ادامه دادتحولات جمیتی ازچند متغیر سرچشمه می گیرند که هرکدام از آنها باید با دقت و وسواس کارشناسی بررسی شود. تحولات سرچشمه گرفته از دگرگونی های مرگ و میر در ایران ، دگرگونی در باروری و فرزندآوری خانواده های ایرانی و همچنین پدیده مهاجرت ایرانیان برخی از مهمترین عوامل اثرگذار بر تحولات جمعیتی هستند. کاهش باروری و فرزندآوری در میان خانوارهای ایرانی در دو دهه سپری شده بسیار اهمیت دارد. این دگرگونی به کاهش دهانهای باز برای خوردن و به افزایش دستها ومغزها برای کارکردن منجرشده است .
به همین دلیل شاهد این هستیم که برشمار افراد در سن کار در ایران افزوده شده است و این می تواند یک فرصت برای افزایش پس انداز ملی شود به شرطی که متناسب بارشد افراد درسن کار شغل پایدار ایجاد شود. اما یادمان باشد این دوره طلایی پایداری قابل عنایتی ندارد و سپری می شود و این افراد به سن بازنشستگی می رسند. از سوی دیگر اما پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که رشد اقتصادی یک کشور تنها از رشد ساختار جمعیتی متاثر نمی شود بلکه سطح تحصیلات و کیفیت تحصیلات نیز بر رشد اقتصادی موثر است و. این اثر را می توان در کشورهای جنوب شرقی آسیا دید. رشد جمعیت بدون تحصیلات با کیفیت می تواند سرنوشت کشورهایی مثل بورکینافاسو در آفریقا و پاکستان در آسیا را در برابر دیدگان ماقرار دهد. ایران در دهه نخست سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی رشد بزرگ و شتابان جمعیت را تجربه کرده است . اما پس از آن دردودهه اخیر شمار فرزندآوری و باروری به سرعت کاهش یافت ورشد جمعیت ایران به طور میانگین در این دودهه در اندازه ۱٫۸ در صد تثبیت شده است. یکی از دلایل کاهش نرخ فرزندآوری،کاهش جمعیت ازدواج کرده در سنین ۲۰تا ۲۴ سال است. این کاهش ازدواج درسنین یادشده اما پیامددیگری داشته است .دخترانی که ازدواج نکردند حالا فرصت بیشتری برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر از دبیرستان به دست آوردند. این عوامل به اضافه رشد شتابان ادامه تحصیل در میان جوانان دختر و پسر ایرانی پنجره جمعیتی ایران راگشوده است. حالا اما نوبت به سیاستگذاران رسیده است که بتوانند از این پنجره جمعیتی با بالاترین نرخ بهره وری استفاده کرده و زمینه های رشد راقتصادی را فراهم کنند. در زیرپوست جمیتی ایران دگرگونی های دیگری نیز رخ داده است که بالارفتن نرخ باسوادی در گروههای سنی و به تفکیک جنسی است.
در دهه ۱۳۵۰ اکثریت جمیت ایران بی سواد بودنداما اکنون نرخ باسوای درمیان جمعیت بالای ۶سال و کمتر از ۵۰ سال با شتاب فزاینده ای به عددهای بالا رسیده است. از سوی دیگر شاهد افزایش نرخ باسوادان در میان جمعیت زنان ایران هستیم که در این دهه های اخیر آهنگ رشد شتابانی را تجربه کرده است. این گروه پرشمار باسوادان و به ویژه کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند باید برایشان سیاستگذاری کارآمدداشته باشیم که هزاران میلیارد تومان سرمایه گذاری تاریخی هدر نرود. این جمعیت با سواد و دارای تحصیلات بالا به زودی از اینترنت و تکنولوژی های نواستفاده خواهندکرد و دانش آنها افزایش می یابد و همین عامل نیز آنها را همچنان در بازار کار نگه می دارد. الان در وضعیتی هستیم که یک سرمایه گذار ی هگفت و هزاران هزار میلیارد تومانی برای باسواد شدن ایرانیان اختصاص داده ایم اما نمی توانیم برای این میزان دانش آموختگان به ویژه زنان تحصیلکرده شغل ایجا کنیم و سرمایه گذاری ها را بر باد می دهیم. وقتی این گروه نمی توانند شغل پایدار و مناسب به دست آورند سن ازدواج را به تاخیر می اندازند و یا آماده برای مهاجرت می شوند. اگرچه آمار دقیقی از شمار مهاجران ایرانی در سایر کشورها نیست اما گمانه زنی ها نشان می دهدشمار مهاجران به ۴ تا۶میلیون نفررسیده است. این گروه بزرگ که اکثریت آنها در ایران تحصیلات دانشگاهی داشته اند با مهاجرت از ایران سرمایه های کلانی را باخود از ایران می برند. سن بیشتر مهاجران ایرانی بین ۲۵ تا۲۹ سال است و بیشتر آنها تحصیلات بالا دارند.
این نشان می دهد که ایران از پنجره جمعیتی خوداستفاده کارآمد نداشته است و سود سرمایه گذاری تاریخی ایران برروی جمعیت جوان ایرانی به کشورهای مهاجر پذیر می رسد. ایران می توانست وهنوز چندان د یرنشده است که از پنجره جمعیتی خود استفاده کند . یکی از دردهای بزرگ این است که داده ها در ایران در این باره اندک و کم کیفیت است .این فقدان داده های آماری باید برطرف شود تا بتوان برنامه ریزی درستی داشته باشیم. استفاده از پنجره جمعیتی چیزی نیست که یک روزه اتفاق بیفتد و برنامه ریزی دراز مدت می خواهد که باید از سالها قبل شروع می شد که نشده است. برای آینده باید انعطافپذیر باشیم، باید هماهنگی میان وزارتخانه ها پدیدار شود، باید از شعارزدگی اجتناب کنیم تا بتوانیم از نیروی جوان خود استفاده کنیم. پنجره جمعیتی ایران برای همیشه باز نمی ماند.