هدف اسرائیل بر هم زدن توازن نظامی در منطقه است، یعنی اگر توازن نظامی به هم زده شود، میتواند با ابزارهای نظامی به اهداف خود رسیده و در جهت رسیدن به این اهداف، پیش برود. اما این تصمیم اسرائیل یک خطر بلند مدت را نیز به همراه دارد و منجر به شکل گیری آنارشیسم تسلیحاتی در منطقه میشود. این آنارشیسم، زمانی به خطری بازگشتناپذیر تبدیل میشود که منتهی به رقابت تسلیحاتی شود.
به گزارش نبأخبر،به طور کلی آن چه میبینیم «فتنه» است، جنگ نیست. به اعتقاد من در قالب یک ساز و کار بین المللی باید در برابر این فتنه ایستاد. ایران باید توان دفاعی خود را همسطح با اسرائیل تقویت کند.
آسمان منطقه جنوبی بیروت (ضاحیه) طی ساعات گذشته، مورد هجوم جنگندههای اسرائیلی قرار گرفت و آن طور که مقامهای اسرائیلی مدعی شدند عملیاتی سنگین و همه جانبه با هدف ترور سران حزب الله در این منطقه انجام شد. اگر چه این حملات همچنان ادامه دارد، اما پرسشهایی درباره آینده تنشهای منطقهای، احتمال ورود دیگر کشورها (به ویژه ایران) به این درگیری و سطح احتمالی تنشها مطرح است.
حشمت الله فلاحت پیشه، تحلیلگر ارشد سیاست خارجی و رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم به تحلیل این موضوع پرداخته است:
اسرائیل به دنبال بر هم زدن توازن نظامی در منطقه است
حشمت الله فلاحت پیشه گفت: «هدف اسرائیل بر هم زدن توازن نظامی در منطقه است، یعنی اگر توازن نظامی به هم زده شود، میتواند با ابزارهای نظامی به اهداف خود رسیده و در جهت رسیدن به این اهداف، پیش برود. اما این تصمیم اسرائیل یک خطر بلند مدت را نیز به همراه دارد و منجر به شکل گیری آنارشیسم تسلیحاتی در منطقه میشود. این آنارشیسم، زمانی به خطری بازگشتناپذیر تبدیل میشود که منتهی به رقابت تسلیحاتی شود. معتقدم تمام کشورهای منطقه، درصد زیادی از بودجه عمومی خود را به تقویت توان نظامی و دفاعی اختصاص خواهند داد. ضمن این که بسیاری از توافقات راهبردی به گونهای شکل میگیرد که مانع از یکه تازی نظامی اسرائیل در منطقه شود. به همین دلیل معتقدم سیاست دوگانه آمریکا در عدم جلوگیری از اقدامات نتانیاهو، در درجه اول باعث ایجاد مشکل در اقدامات راهبردی ایالات متحده در منطقه میشود.»
وی افزود: «به هر حال، گروههای مقاومت، گروههای ایدئولوژیک محسوب میشوند و در نتیجه، قابلیت ریشه کن شدن، ندارند و حتی اگر اسرائیلیها سیاست «زمین سوخته» خود را ادامه دهند، باز هم گروههای مقاومت در قالب جنگهای چریکی دوباره شکل خواهند گرفت و میتوان گفت در واقع بینانهترین شرایط، سلاحهای نیمه سنگینی که امکان ساخت آن در مرز اسرائیل وجود دارد را در اختیار میگیرند؛ بنابراین برخلاف ادعای نتانیاهو، سیاست زمین سوخته برای اسرائیل، امنیت به همراه نخواهد آورد. مسئله دیگر، نقش بازیگرانی دیگر در منطقه است. من مدتی پیش به سخنان آقای لاوروف نقد کرده بودم که گفته بود منطقه در حال نزدیک شدن به یک جنگ بزرگ است و همزمان نماینده روسیه در سازمان ملل؛ اولیانوف، اعلام کرده بود برجام بعد از ۲ هفته، قابل احیا است. من معتقدم روسها هم در مسیر انحرافی که شکل گرفت نقش داشتند و آنها بیش از بسیاری از کشورها مایلند یک جنگ بین المللی منطقهای شکل بگیرد تا تحولات اوکراین تحت الشعاع قرار گیرد.»
آن چه میبینیم «فتنه» است، جنگ نیست
این تحلیلگر ارشد سیاست خارجی در ادامه گفت: «روسها تنها با یک شیوه میتوانند نشان دهند که از سیاست تاکتیکی گذشته خود فاصله گرفته اند. به این شیوه که به کشورهای هدف اسرائیل کمک کنند تا به نوعی توازن نظامی دست پیدا کنند. درواقع روسها فقط به گونهای، میتوانند حسن نیت خود را به کشورهایی مثل ایران نشان دهند که کمک کنند این کشورها به سطح بالایی از آمادگی دفاعی و نظامی برسند. ما میدانیم که روسها بیشترین بازی را در واگذار کردن تسلیحات خود به کشورهایی از جمله ایران نشان داده اند؛ لذا اکنون ما یک معیار مشخص در زمینه همکاریهای راهبردی داریم و بر اساس آن میتوانیم نقش روسیه را نیز مورد بررسی قرار دهیم.»
وی افزود: «معتقدم باید تفسیری واقع بینانه از تحولات ارائه داد و تحولات ۱۱ ماه اخیر نشان داد که حتی سوریه و عراق به دنبال این هستند که تا حد امکان گلیم خود را از آتش جنگ دور نگه دارند و عملاً در سوریه گروههای مقاومت از حداقل توان مانور برخوردارند. البته در عراق وضعیت متفاوت است و گروههای مقاومت از امکان مانور، برخوردارند، اما یک پرسش وجود دارد که چرا گروههای مقاومت، پیشتر از اینها برای رسیدن به یک همگرایی در قبال اسرائیل تلاش نکرده اند. به طور کلی آن چه میبینیم «فتنه» است، جنگ نیست. به اعتقاد من در قالب یک ساز و کار بین المللی باید در برابر این فتنه ایستاد. ایران باید توان دفاعی خود را همسطح با اسرائیل تقویت کند. آن چه که مشخص است، این است که اگر نتانیاهو بتواند گام به گام، اهداف خود را عملیاتی کند، سعی خواهد کرد اقدامات ایذایی علیه ایران نیز انجام دهد، اما اگر این جنگ، به جنگ ایران و اسرائیل تبدیل شود، منافع کشورهای منطقه و به ویژه منافع آمریکاییها مصون از این جنگ نخواهد بود چرا که جنگ ایران و اسرائیل قابلیت تبدیل شدن به جنگ منطقهای را دارد و در نتیجه به سود آمریکاییها است که این موضوع را نه جنگ بین ایران و اسرائیل، بلکه جنگی بدانند که از سوی یک گروه افراطی و مذموم در سرزمینهای اشغالی شروع شده و اگر کنترل نشود، ممکن است در نهایت بسیار فراگیر شود.»