دانش قدرت است و ایالات متحده در حال از دست دادن آن است!

به نقل از منابع کارشناسی

براساس برنامه ارزیابی بین المللی دانش‌آموزان که دانش آموزان ۱۵ ساله را در سراسر جهان مورد بررسی قرار می‌دهد ایالات متحده در میانگین مهارت ریاضی در سال ۲۰۲۲ میلادیدر رتبه سی و چهارم پس از اسلووونی و ویتنام قرار گرفت. هم چنین، امریکا از نظر رتبه بندی در زمینه خواندن و مهارت در علوم دانش آموزان به ندرت در بین ده تا بیست کشور برتر قرار گرفته بود. بیش از یک سوم دانش آموزان آمریکایی نمره‌های پایین‌تر از سطح مهارت ریاضی پایه داشتند به این معنی که نمی‌توانند فاصله بین دو مسیر را مقایسه کنند.

به گزارش نبأخبر،زنجیره تامین استعداد صرفا تا زمانی کار می‌کند که دانشجویان خارجی بخواهند در ایالات متحده تحصیل کنند و دولت‌های شان اجازه تحصیل دهند. دانشگاه‌های خارجی در سالیان اخیر پیشرفت چشمگیری داشته اند و جایگزین‌های بیش تری برای بهترین دانشگاه‌ها ارائه کرده اند. در حال حاضر، نتایج نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که سهم دانشجویان چینی که ترجیح می‌دهند به جای ایالات متحده در آسیا یا اروپا تحصیل کنند در حال افزایش است. اگر قرار باشد دولت چین ورود دانشجویان برتر به ایالات متحده را محدود کند بسیاری از آزمایشگاه‌ها و شرکت‌های دانشگاهی با مشکل جدی مواجه خواهند شد.

پایه‌های در حال فروپاشی قدرت آمریکا؛ دانش قدرت است و ایالات متحده در حال از دست دادن آن است (این سوژه با این منبع قطعا زود میسوزه)فرارو- امی زگارت؛ عضو اندیشکده “هوور” و عضو ارشد انستیتوی هوش مصنوعی انسان محور در دانشگاه استنفورد و متخصصی برجسته در جامعه اطلاعاتی امریکا در بخش سیاستگذاری در حوزه امنیت ملی است و پنج کتاب از او در این زمینه چاپ شده است.کتاب “جاسوس ها، دروغ‌ها و الگوریتم ها؛ گذشته و آینده اطلاعات در آمریکا نوشته او با ترجمه “محمد جواد سلطانی گیشینی” و “محمدرضا دهقانی سلطانی” توسط پژوهشکده مطالعات راهبردی” به فارسی چاپ شده است. او در دوران تحصیلات تکمیلی مدتی با کارکنان شورای امنیت ملی دولت بیل کلینتون همکاری کرده بود.

به نقل از فارن افرز، هنگامی که حمله روسیه به اوکراین در اوایل سال ۲۰۲۲ میلادی قریب الوقوع به نظر می‌رسید مقام‌های اطلاعاتی امریکا به قدری مطمئن بودند که تانک‌های روسی به سرعت به پیروزی خواهند رسید که کارکنان سفارت ایالات متحده در کی یف را از آن شهر خارج کردند. بر اساس معیار‌های سنتی قدرت ارزیابی اطلاعاتی امریکا منطقی بود. روسیه در سال ۲۰۲۱ میلادی از نظر هزینه‌های دفاعی در رتبه پنجم جهان قرار گرفت در حالی که اوکراین در رده سی و ششم پس از تایلند و بلژیک قرار داشت. با این وجود، با گذشت بیش از دو سال روسیه و اوکراین کماکان در حال مبارزه در جنگی وحشیانه هستند. انعطاف پذیری اوکراین نشانگر آن است که قدرت آن چیزی نیست که پیش‌تر بود. نمایش غافلگیر کننده آن کشور تا حدودی نتیجه جمعیت تحصیلکرده و اکوسیستم نوآوری فناوری آن است که مقادیر زیادی پهپاد و سایر سلاح‌های دست ساز در حال پرواز را تولید کرده است. اوکراین حتی با استفاده از پهپاد‌های دست ساز و وسایل دیگر توانسته جنگی دریایی را بدون نیروی دریایی به راه اندازد و نزدیک به ۲۲ کشتی روسی را نابود کند و کنترل دریای سیاه را از روسیه سلب نماید.

برای بازه زمانی طولانی مدتی قدرت یک کشور از منابع ملموسی نشئت می‌گرفت که دولت آن کشور می‌توانست آن را ببیند، اندازه گیری نماید و عموما کنترل کند مانند جمعیت‌هایی که می‌توانستند سرباز شوند، سرزمین‌هایی که می‌توانستند تسخیر شوند، نیرو‌های دریایی که می‌توانستند مستقر شوند و کالا‌هایی از جمله روغن که امکان آزاد یا محدود کردن آن وجود داشت. اسپانیا در قرن شانزدهم دارای ارتش، مستعمرات و فلزات گرانبها بود. بریتانیا در قرن نوزدهم از قوی‌ترین نیروی دریایی جهان و مزایای اقتصادی ناشی از انقلاب صنعتی برخوردار بود. ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در قرن بیستم میلادی دارای زرادخانه‌های هسته‌ای عظیم بودند. امروزه کشور‌ها به طور فزاینده‌ای از منابع نامشهود قدرت می‌گیرند از دانش و فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی که بر روی رشد اقتصادی، اکتشافات علمی و ظرفیت بالقوه نظامی تاثیر فوق العاده‌ای دارند.

کنترل این دارایی‌ها برای دولت‌ها به دلیل ماهیت نامشهود و سهولت گسترش آن‌ها کار دشواری می‌باشد. برای مثال، امریکایی‌ها نمی‌توانند از یک مهندس زیستی چینی بخواهند که دانش به دست آمده از تحقیقات پسا دکتری را به ایالات متحده بازگرداند. دانش بهترین سلاح قابل حمل است. این واقعیت که این منابع معمولا از بخش خصوصی و دانشگاه نشئت می‌گیرند کار دولت را چالش برانگیزتر می‌سازد. سیاست خارجی همیشه یک بازی دو سطحی بوده است.

مقام‌های امریکایی باید هم با بازیگران داخلی و هم با دشمنان خارجی درگیر شوند. با این وجود، بخش عمده تصمیمات شرکت‌های خصوصی نتایج ژئوپولیتیک را شکل می‌دهند و منافع بخش خصوصی ایالات متحده همیشه با اهداف ملی همسو نمی‌شود. برای مثال، متا شرکت مادر فیس بوک، اینستاگرام و واتس آپ در حال تعیین حقیقت برای سه میلیارد نفر در سراسر جهان است که از سیستم عامل‌های آن شرکت استفاده می‌کنند. مدیران عامل امریکایی در سال گذشته تقریبا به اندازه “آنتونی بلینکن” وزیر امور خارجه امریکا رو در رو با گشی جین پینگ” رئیس جمهور چین دیدار داشته اند. هنگامی که جنگ در اوکراین آغاز شد ایلان ماسک میلیاردر سرمایه دار به تنهایی تصمیم گرفت که ارتش اوکراین چه زمانی و کجا می‌تواند از شبکه ماهواره‌ای استارلینک تحت مالکیت او برای برقراری ارتباط استفاده کند.

در عین حال بسیاری از توانایی‌های دولت ایالات متحده رو به وخامت است. ابزار‌های سنتی سیاست خارجی آن کشور پژمرده شده اند. برای مثال، یک چهارم پست‌های کلیدی سیاست خارجی در نیمه‌های دور اول زمامداری سه رئیس جمهور گذشته ایالات متحده خالی مانده اند. هم چنین، به دلیل بدهی‌های فدرال در سال جاری برای اولین بار ایالات متحده بیش از هزینه‌های دفاعی بودجه خود را صرف پرداخت بهره خواهد کرد. از آنجایی که کنگره اغلب نمی‌تواند بودجه سالانه را تصویب کند پنتاگون به طور فزاینده‌ای اقدامات بودجه‌ای را انجام می‌دهد که فقط برنامه‌های موجود را تامین مالی می‌کند و نه برنامه‌های جدید در نتیجه از اجرای طرح‌های تحقیق و توسعه جدید یا برنامه‌های تسلیحاتی بازمانده است.

این نظام در هم شکسته به طور نامتناسبی مانعی در برابر شرکت‌های جدید، کوچک و نوآور است. در نتیجه، سیستم‌های تسلیحاتی بزرگ و گران قیمت باقی می‌مانند در حالی که راه حل‌های جدید و ارزان قیمت امکان شکوفایی پیدا نمی‌کنند. در همین حال و به طور بحرانی وضعیت دانشگاه‌های آموزشی و تحقیقاتی امریکایی یعنی منابع بالقوه نوآوری بلند مدت امریکا رو به افول هستند.

در دنیای امروزی که مبتنی بر دانش و فناوری است سیاستگذاران باید به روش‌های جدیدی در مورد این که چه چیزی قدرت را تشکیل می‌دهد، چگونه می‌توانند آن را توسعه دهند و چگونه آن را به کار گیرند فکر کنند. رفاه و امنیت آینده کمتر به جلوگیری از دستیابی دشمنان به فناوری‌هاو بیش‌تر به تقویت ظرفیت آموزشی و پژوهشی کشور و بسیج فناوری‌های نوظهور برای خدمت به منافع ملی بستگی دارد.

نوآوری و پیش بینی
سیاستگذاران امریکایی برای دهه‌های متمادی از ابزار‌های قدرت سخت و نرم برای تاثیرگذاری بر دشمنان و متحدان خارجی استفاده کرده اند. برای پیشبرد منافع ایالات متحده با قدرت سخت آنان قدرت نظامی ساختند و از آن برای محافظت از دوستان و تهدید یا شکست دشمنان استفاده کردند. آنان با قدرت نرم ارزش‌های ایالات متحده را به اشتراک گذاشتند و دیگران را به سوی هدف خود جذب کردند. هم قدرت سخت و هم قدرت نرم هنوز اهمیت دارند، اما از آنجایی که آن دو قدرت موفقیت یک کشور را آن طور که پیش‌تر تعیین می‌کردند اکنون تعیین نمی‌کنند. اکنون کشورها باید برای گسترش قدرت دانش خود تلاش کند: برای پیشبرد منافع ملی از طریق تقویت ظرفیت کشور برای تولید فناوری تحول آفرین. قدرت دانش دارای دو عنصر اساسی است: توانایی نوآوری و توانایی پیش بینی. اولین مورد به ظرفیت یک کشور برای تولید و مهار پیشرفت‌های تکنولوژیکی مربوط می‌شود و دومی مربوط به هوش است.

بخشی از این کار در حوزه ماموریت سنتی سازمان‌های جاسوسی قرار می‌گیرد که وظیفه کشف اهداف و توانایی‌های دشمنان خارجی برای تهدید منافع کشور را بر عهده دارند. با این وجود، از آنجایی که مرز‌های بین صنعت داخلی و سیاست خارجی در حال محو شدن است سازمان‌های اطلاعاتی نیز باید به دولت کمک کنند تا پیامد‌های فناوری‌های توسعه یافته در داخل را درک کند.

در حالی که هدف ابزار‌های سیاست خارجی سنتی با استفاده از تهدید، زور و ارزش‌ها برای تاثیرگذاری بر رفتار بازیگران خارجی امری بیرونی است، ساخت و استفاده از قدرت دانش مستلزم نگاه به درون است. این موضوع شامل جمع آوری ایده ها، استعداد‌ها و فناوری برای کمک به ایالات متحده و شرکای آن برای پیشرفت است صرفنظر از آن که چین یا هر دشمن دیگری چه می‌کند.

امکان مشاهده مولفه‌های قدرت دانش دشوار است و به سختی می‌توان آن را کمّی کرد. با این وجود، یک نقطه خوب برای شروع سطوح مهارت آموزشی ملی است. شواهد قاطع نشان می‌دهد که نیروی کار با تحصیلات خوب باعث رشد اقتصادی بلندمدت می‌شود. در سال ۱۹۶۰ میلادی شرق آسیا پایین‌ترین سطوح تولید ناخالص داخلی سرانه در جهان قرار داشت. با این وجود، در طول سه دهه پس از آن شرق آسیا پیش روی کرد که تا حد زیادی به دلیل پیشرفت‌های اموزشی امکان پذیر شد.

تمرکز جغرافیایی استعداد‌های فناورانه یکی دیگر از شاخص‌های مفید قدرت دانش است که نشان می‌دهد کدام کشور‌ها آماده جهش در مناطق حساس هستند. دلیلی وجود دارد که دانشمندان و مهندسان پیشرو در آزمایشگاه‌ها گردهم می‌آیند و به جای این که خود را در دفاتر منزوی کنند، آزمایش‌ها را به تنهایی طراحی کنند و مقالات تحقیقاتی را به صورت آنلاین بخوانند تیم‌های فوق ستاره را استخدام می‌کنند. نزدیکی فیزیکی مغز‌های برتر جهان که نزدیک با هم کار می‌کنند دستورالعملی برای پیشرفت‌های فناوری است.

هم چنین، سنجش چشم انداز قدرت درازمدت یک کشور نیز نیازمند سنجش سلامت دانشگاه‌های تحقیقاتی آن کشور است. شرکت‌ها نقش اساسی در نوآوری فناوری دارند، اما زنجیره تامین نوآوری واقعا زودتر و پیش از آزمایشگاه‌ها و کلاس‌های دانشگاه شروع می‌شود. در حالی که شرکت‌ها باید منابع خود را بر روی توسعه فناوری‌هایی با چشم انداز تجاری کوتاه مدت متمرکز کنند دانشگاه‌های تحقیقاتی با تقاضا‌های مالی یا زمانی مشابهی مواجه نیستند. تحقیقات پایه به عنوان رگ حیات دانشگاه‌ها سوالاتی را در مرز‌های دانش بررسی می‌کند که ممکن است نسل‌های متمادی به طول انجامد تا به آن پرسش‌ها پاسخ داده است و ممکن است هرگز کاربرد تجاری نداشته باشند. اما بدون آن بسیاری از پیشرفت‌های تجاری از جمله رادار، GPS و اینترنت امکان پذیر نبود.

برای مثال، اخیرا آنچه از بیرون مانند موفقیت یک شبه واکسن‌های COVID-۱۹ مبتنی بر mRNA به نظر می‌رسید، در واقع نتیجه بیش از ۵۰ سال تحقیقات اساسی در دانشگاه‌ها بود. در واقع، پیش از آن که شرکت‌های دارویی واکسن را توسعه دهند محققان دانشگاهی کشف کرده بودند که mRNA می‌تواند سلول‌های پروتئینی را فعال و مسدود کند و آنان متوجه شده بودند که چگونه آن را به سلول‌های انسانی برسانند تا پاسخ ایمنی را تحریک کنند. به طور مشابه، الگوریتم‌های رمزنگاری که امروزه از داده‌های موجود در اینترنت محافظت می‌کنند از دهه‌ها تحقیق دانشگاهی در ریاضیات محض نشئت می‌گیرند و بسیاری از پیشرفت‌های جدید در هوش مصنوعی از ChatGPT گرفته تا تشخیص تصویر بر اساس کار‌های پیشتازانه‌ای است که در دانشگاه تورنتو، دانشگاه مونترال، دانشگاه استنفورد و مراکز اموزشی و تحقیقاتی دیگر ایجاد شده اند.

فرار مغز‌ها
اگر آموزش و نوآوری کلید توانایی برای قدرت نمایی باشد پس می‌توان گفت چشم انداز در امریکا در این عرصه متزلزل است. آموزش امریکایی در بحران قرار دارد. دانش آموزان امریکایی امروزه در آزمون‌های مهارتی نمره‌های بدتری نسبت به دهه‌های گذشته کسب می‌کنند و از همتایان خود در خارج از کشور عقب‌تر هستند.

دانشگاه‌های ایالات متحده نیز در حال تقلا هستند، زیرا با رقابت جهانی بیش‌تر برای استعداد‌ها و سرمایه گذاری در بخش تحقیقاتی که برای نوآوری طولانی مدت حیاتی است مواجه می‌باشند. بر اساس ارزیابی ملی پیشرفت تحصیلی در سال ۲۰۲۳ نمرات ریاضی و خواندن در میان نوجوانان ۱۳ ساله آمریکایی در کم‌ترین میزان در چند دهه اخیر بوده است. نیمی از دانشجویان ایالات متحده نتوانستند الزامات مهارت ایالت خود را برآورده کنند؛ و نمرات ACT آزمون محبوب پذیرش کالج برای ششمین سال متوالی کاهش یافت، به طوری که ۷۰ درصد از دانش آموزان سال آخر دبیرستان معیار‌های آمادگی دانشگاهی را در ریاضیات و ۴۳ درصد از معیار‌های آمادگی کالج را در هیچ یک از موارد برآورده نساختند. قابل ذکر است که این روند‌ها پیش از پاندمی کووید – ۱۹ اغاز شده بودند.

در حالی که دانش‌آموزان در ایالات متحده در حال عقب گرد بوده اند دانش آموزان در کشور‌های دیگر در حال پیش روی هستند. براساس برنامه ارزیابی بین المللی دانش‌آموزان که دانش آموزان ۱۵ ساله را در سراسر جهان مورد بررسی قرار می‌دهد ایالات متحده در میانگین مهارت ریاضی در سال ۲۰۲۲ میلادیدر رتبه سی و چهارم پس از اسلووونی و ویتنام قرار گرفت. هم چنین، امریکا از نظر رتبه بندی در زمینه خواندن و مهارت در علوم دانش آموزان به ندرت در بین ده تا بیست کشور برتر قرار گرفته بود. بیش از یک سوم دانش آموزان آمریکایی نمره‌های پایین‌تر از سطح مهارت ریاضی پایه داشتند به این معنی که نمی‌توانند فاصله بین دو مسیر را مقایسه کنند.

در پایان، تنها هفت درصد از نوجوانان آمریکایی در بالاترین سطح مهارت ریاضی امتیاز کسب کردند در حالی که این میزان در کانادا ۱۲ درصد و در کره جنوبی ۲۳ درصد بود. ماساچوست در سال ۲۰۲۲ میلادی رتبه اول را در ریاضیات امریکا کسب کرد، اما اگر آن ایالت یک کشور بود تنها در رتبه شانزدهم جهان از این نظر قرار می‌گرفت. از این نظر اکثر ایالت‌های ایالات متحده نزدیک به میانه جهانی قرار دارند و ایالت نیومکزیکو که کم‌ترین امتیاز را کسب کرده همطراز قزاقستان بوده است.

نکته اصلی این داستان ظهور سایر کشورهاست. جمعیت جهان در چند دهه گذشته بسیار تحصیلکرده‌تر شده اند و نقشه قدرت دانش را در این فرآیند ترسیم می‌کنند. از سال ۱۹۵۰ میلادی میانگین سال‌های تحصیل به طور چشمگیری افزایش یافته و تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی در سراسر جهان افرایشی سی برابری پیدا کرده است. در سال ۱۹۸۰ میلادی ۷۸ درصد از دکترای علوم رایانه و مهندسی برق که توسط دانشگاه‌های آمریکا اعطا می‌شد به شهروندان یا مقیم دائم ایالات متحده تعلق می‌گرفت. در سال ۲۰۲۲ میلادی این میزان ۳۲ درصد بود. در حال حاضر حدود یک میلیون دانشجوی بین المللی هر ساله در ایالات متحده تحصیل می‌کنند. بیش‌ترین سهم از آن دانشجویان چینی به میزان ۲۷ درصد است. سابقه ایالات متحده در جذب استعداد‌ها از سراسر جهان دارایی عظیمی است. تقریبا ۴۵ درصد از تمام شرکت‌های Fortune ۵۰۰ از جمله آلفابت، اسپیس ایکس و انویدیا غول تراشه جهان در سال ۲۰۲۰ میلادی توسط مهاجران نسل اول یا دوم تاسیس شده‌اند.

حدود ۴۰ درصد از آمریکایی‌هایی که از سال ۲۰۰۰ میلادی در زمینه‌های علمی جوایز نوبل دریافت کرده‌اند متولد خارج از کشور بوده اند. با این وجود، امریکا در این زمینه در حال از دست دادن مزیت کوتاه مدت خود است و این موضوع باعث ایجاد آسیب پذیری‌های بلند مدت می‌شود. سیاست‌های منسوخ مهاجرتی عامل مخربی برای نظام استعدادیابی است نظامی که دانشجویان خارجی نخبه را آموزش می‌دهد سپس بسیاری از آنان را ملزم می‌کند که ایالات متحده را ترک کنند و هر آن چه را که آموخته اند با خود ببرند. علاوه بر این، این زنجیره تامین استعداد فقط تا زمانی کار می‌کند که دانشجویان خارجی بخواهند در ایالات متحده تحصیل کنند و دولت‌های شان اجازه تحصیل دهند. دانشگاه‌های خارجی در سالیان اخیر پیشرفت چشمگیری داشته اند و جایگزین‌های بیش تری برای بهترین و نخبه‌ترین دانشگاه‌ها ارائه کرده اند. در حال حاضر، نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که سهم دانشجویان چینی که ترجیح می‌دهند به جای ایالات متحده در آسیا یا اروپا تحصیل کنند، در حال افزایش است. اگر قرار باشد دولت چین ورود دانشجویان برتر به ایالات متحده را محدود کند بسیاری از آزمایشگاه‌ها و دانشگاه‌ها با مشکل جدی مواجه خواهند شد.

مزیت نوآوری که دانشگاه‌های ایالات متحده نسبت به همتایان خارجی خود دارند نیز در حال کاهش است. یک دهه پیش ایالات متحده پراستنادترین مقالات علمی در جهان را تولید می‌کرد امروز چین این کار را انجام می‌دهد.

هم چنین، از نظر تخصیص بودجه برای تحقیقات اساسی نیز امریکا روند بدی را طی کرده است. موسسه ملی بهداشت امریکا تا سال ۲۰۱۴ میلادی بخش اعظم بودجه خود را به تحقیقات پایه دانشگاه در مورد بیماری و سلامت انسان اختصاص می‌داد. در حال حاضر، اما آن نهاد هزینه بیش تری را صرف آزمایشات بالینی و سایر تحقیقات کاربردی می‌کند. قانون تراشه و علم قرار بود در سال جاری بودجه بنیاد ملی علوم حامی اصلی دولتی تحقیقات پایه در علوم غیرپزشکی، فناوری، مهندسی و ریاضی را به میزان دو برابر افزایش دهد در عوض بودجه آن نهاد هشت درصد کاهش یافت. این وضعیت دانشمندان و مهندسان را مجبور می‌کند زمان بیش تری را برای جذب بودجه و زمان کم تری را برای انجام تحقیقات صرف کنند. اگرچه ایالات متحده هنوز بیش از چین به تحقیقات پایه‌ای کمک می‌کند، اما سرمایه گذاری چین در حوزه تحقیقات در فاصله سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۱ بیش از ۲۰۰ درصد افزایش یافته در حالی که سرمایه گذاری ایالات متحده در همان بازه زمانی ۳۵ درصد افزایش یافته است. اگر روند کنونی ادامه یابد هزینه‌های تحقیقاتی اساسی چین ظرف مدت ده سال از هزینه‌های ایالات متحده پیشی خواهد گرفت.

کشش گرانشی بخش خصوصی نوآوری کوتاه مدت و مزایای اقتصادی را تقویت می‌کند، اما منابع نوآوری آینده را نیز از بین می‌برد. برای مثال، در یکی از دپارتمان‌های برتر علوم رایانه در ایالات متحده تقریبا یک سوم اعضای ارشد هیئت علمی هوش مصنوعی یک دهه پیش دانشگاه را ترک کرده اند. در یکی دیگر از دپارتمان‌های برتر یک محقق هوش مصنوعی که به شرط ناشناس ماندن صحبت کرد تخمین زده که نیمی از اعضای هیئت علمی هوش مصنوعی به صورت پاره وقت رفته اند. دانشجویان مقطع دکترا و اساتید یک آزمایشگاه هوش مصنوعی در یکی دیگر از دانشگاه‌های پیشرو توانایی بحث آزادانه درباره تحقیقات خود را ندارند بحثی که برای همکاری بسیار مهم است، زیرا برخی از آنان در شرکت OpenAI کار می‌کنند و توافق نامه‌های عدم افشای اطلاعات را امضا کرده اند. در سال گذشته بیش از ۷۰ درصد از فارغ التحصیلان جدید مقطع دکترای هوش مصنوعی از جمله سهم نامتناسبی از دانشجویان برتر در ایالات متحده مستقیما به بخش صنعتی رفتند. همان طور که یک کمیسیون دولتی ایالات متحده در زمینه هوش مصنوعی بیان کرده “استعداد به دنبال استعداد است”.

سیاستگذاران ایالات متحده به یک دستورکار جدید نیاز دارند که به آنان کمک کند تا قدرت دانش کشور را ارزیابی و تقویت و مورد استفاده قرار دهند. اولین گام توسعه قابلیت‌های اطلاعاتی برای سنجش اینکه ایالات متحده در چه نقطه‌ای در فناوری‌های نوظهور جلوتر است و کجا عقب است تا شکاف‌ها تعیین شوند. پنتاگون انبوهی از تحلیلگران دارد که توانایی‌های نظامی ایالات متحده و کشور‌های خارجی را مقایسه می‌کنند، اما هیچ دفتری در دولت ایالات متحده این کار را برای فناوری‌های نوظهور انجام نمی‌دهد. این وضعیت باید تغییر کند. کنگره برای تحریک پیشرفت باید سالانه جلسات ارزیابی شبکه فناوری را با مقام‌های اطلاعاتی و رهبران دانشگاهی و صنعتی برگزار کند. دانشگاه‌ها نیز باید با به اشتراک گذاشتن جزئیات و پیامد‌های آخرین اکتشافات آزمایشگاهی خود گام بردارند.

واشنگتن هم چنین باید در زیرساخت‌های ملی لازم برای نوآوری‌های تکنولوژیکی سرمایه گذاری کند. زیرساخت گمشده امنیت ملی امروز قدرت محاسباتی است. پیشرفت تقریبا در هر زمینه‌ای متکی به هوش مصنوعی است که به نوبه خود برای کار کردن به قدرت محاسباتی پیشرفته نیاز دارد. برای مثال، قدرت محاسباتی مورد نیاز برای آموزش مدل ChatGPT-۳ AI به قدری زیاد است که این کار با یک لپ تاپ معمولی ۹۰۰۰ سال به طول می‌انجامد. امروزه تنها شرکت‌های بزرگی مانند آمازون، گوگل، متا و مایکروسافت می‌توانند مقادیر عظیم تراشه‌های پیشرفته مورد نیاز برای توسعه مدل‌های هوش مصنوعی را خریداری کنند.

افزایش قدرت دانش ایالات متحده فقط در مورد توسعه قابلیت‌های جدید نیست. واشنگتن هم چنین باید مشکلات نظام مهاجرت و بودجه دفاعی کشور را برطرف کند. کنگره باید اصلاحات مهاجرتی را تصویب کند تا به تعداد بیش تری از بهترین و باهوش‌ترین دانشجویان جهان اجازه دهد پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه‌های آمریکا در ایالات متحده بمانند و کار کنند مشروط بر این که اقداماتی برای محافظت از مالکیت معنوی ایالات متحده و محافظت در برابر خطرات جاسوسی وجود داشته باشد. اگر قرار است دانشگاه‌های تحقیقاتی ایالات متحده موتور‌های نوآوری آینده باقی بمانند دولت فدرال باید روند سال‌ها عدم سرمایه گذاری مزمن در عرصه تحقیقات پایه را نیز معکوس کند. فقط دولت ایالات متحده که ۱۲۵ میلیون دلار برای یک جت جنگنده اف -۲۵ هزینه می‌کند این قابلیت را دارد در مقیاسی که لازم است سرمایه گذاری کند.

در نهایت آن که امریکا باید نظام آموزشی خود را اصلاح کند. هشدار‌ها مبنی بر این که افت تحصیلی شکوفایی، امنیت و رهبری جهانی آینده امریکا را تهدید می‌کند موضوع تازه‌ای نیست، اما اصلاحات آموزشی به عنوان اولویت فوری در حوزه امنیت ملی این کشور تلقی نشده است.

هیچ یک از این تغییرات آسان نخواهند بود، اما بدون آن ظرفیت دانش ایالات متحده به فرسایش ادامه خواهد داد و قدرت ایالات متحده در سالیان آینده ضعیف‌تر خواهد شد.

واشنگتن به این ایده چسبیده که ایجاد محدودیت در دسترسی چین به فناوری ایالات متحده از طریق کنترل صادرات و اعمال محدودیت‌های سرمایه گذاری خارجی می‌تواند مزیت فناوری این کشور را حفظ کند، اما صرفا خنثی کردن چین هیچ کاری برای تحریک نوآوری درازمدت ایالات متحده به منظور تضمین امنیت و رفاه آینده آن کشور انجام نخواهد داد. اکنون واشنگتن بیش از هر زمان دیگری باید درک کند که دانش قدرت است و این قدرت باید در داخل کشور پرورش داده شود.

 


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید