بیعملی دولتهای جهان، نهادهای بینالمللی و همچنین دولتهای اسلامی دربرابر جنایتهای رژیم، عامل مشروعیتبخش حرکتهای مقاومتی علیه صهیونیستهاست. صهیونیستها میدانند گروههای مقاومتی بهدلیل تسلیح مناسب بهخوبی قادر به بهرهبرداری از این شرایط هستند.
به گزارش نبأخبر،بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی درحال فراهمسازی تعمدی یا غیرعمدی شرایط برای گسترش «یهودیستیزی» در جهان است. او این اقدام را در قالب کشتار ساکنان غزه و بهکارگیری شیوههای جدیدی در اعمال جنایتها پیگیری میکند. در آخرین مورد نظامیان صهیونیست روز پنجشنبه به هزاران فلسطینی که در صف دریافت آرد بودند، حمله کردند. براساس گزارش سازمان دیدهبان حقوق بشر اروپا در این واقعه که در خیابان الرشید در غرب شهر غزه روی داد، ۱۱۲ نفر شهید و ۷۶۰ نفر دیگر زخمی شدند.
تلآویو پس از مواجهه با فشارهای بینالمللی اعلام کرد این افراد درپی ازدحام برای دریافت آرد جان باختهاند اما دیدهبان حقوق بشر اروپا میگوید مستندات جنایت صهیونیستها را جمعآوری کرده است. این جنایت حامیان سنتی صهیونیستها را وادار به واکنش کرده است. امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه با محکوم کردن تلآویو، تصاویر منتشرشده از غزه را باعث خشم دانسته است. از سوی دیگر جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا کشتار گروهی از مردم گرسنه غزه را شوکهکننده توصیف کرد. آنالنا بائربوک، وزیر خارجه آلمان نیز خواستار توضیح رژیم درباره کشتار روز پنجشنبه شده است.
با وجود این آمریکا همچنان دربرابر انتقاد از رژیم مقاومت میکند. اولیوا دالتون، سخنگوی کاخ سفید در یک نشست خبری گفته رویداد خیابان الرشید نیازمند تحقیقات جامع و کامل است.
واشنگتن در همین راستا روز گذشته مانع از تصویب بیانیه شورای امنیت علیه صهیونیستها شد. الجزایر بهعنوان عضو غیردائم شورای امنیت درصدد بود بیانیهای را به تصویب برساند که طی آن ۱۵ عضو این شورا نگرانی عمیق خود را پیرامون این جنایت ابراز کردند و مسئولیت آن را متوجه نظامیان ارتش رژیمصهیونیستی دانستند که به سوی هزاران غیرنظامی فلسطینی منتظر دریافت کمکهای بشردوستانه آتش گشوده بودند.
آمریکا رویه حمایتی خود را در شرایطی ادامه میدهد که نسبت به عمق جنایات در غزه آگاهی دارد. طی روزهای اخیر لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا در جریان جلسه استماع کنگره اعتراف کرده رژیم از تاریخ هفت اکتبر تاکنون بیش از ۲۵ هزار نفر زن و کودک را به قتل رسانده است. بااینحال او فریبکارانه تاکید کرده آمریکا باید برای محافظت از غیرنظامیان اقدامات بیشتری ازجمله ارسال مهمات دقیق برای ارتش رژیم انجام دهد. به گفته آستین درطول جنگ آمریکا 21 هزار گلوله و انواع مهمات نقطهزن و هدایتشونده به فلسطین اشغالی ارسال کرده است. اظهارات فریبکارانه مقامات آمریکایی ضمن آنکه برای تحریک ارسال مهمات پیشرفته برای رژیم استفاده میشوند برای توجیه جنایتها نیز کاربرد دارند. واشنگتن ادعا میکند غیرنظامیان در حوادث ناگزیر نظامی کشته شدهاند.
تبعات گسترش جنایتها
جنایت خیابان الرشید در بستری از تحولات ششماه گذشته، میتواند به ایجاد روندهای جدید و تشدید برخی روندهای پیشین منتهی شود. در ادامه به بخشی از این تبعات اشاره شده است.
1. تاثیر جنایات رژیم بر «یهودیستیزی» در جهان
جنایتهای رژیم که خود را «دولت یهود» مینامد باعث شده تهدیدات علیه یهودیان در غرب افزایش یابند. کشتار فلسطینیها، گرسنگی دادن به مردم و جنایت علیه نوزادان در غزه میتواند شهروندان غربی را به این فکر وادارد که درباره برداشت خود از یهودیان تجدیدنظر کنند. آنها با مشاهده نحوه عملکرد رژیم به کسانی که زمانی یهودیان را قتل عام میکردند کمی «حق» میدهند. این تحول در پس زمینهای از نگاه منفی پیوسته و دائمی به یهودیان در غرب رخ میدهد. این نگاه منفی در اوج تلاشها برای مقابله با «یهودیستیزی» در غرب زنده بوده و هوادارانی داشته است.
این نگاه طی سالهای اخیر، همبستگی معناداری را با رشد گروههای راست افراطی نشان داده است؛ گروههایی که به شکل تاریخی دشمنی عمیقی با یهودیان داشتهاند.
راستگرایان افراطی که با افکار ملیگرایانه و نژادپرستانه به دنبال حفظ هویت سفیدپوستان در غرب هستند، بیشتر از همه یهودیان را هدف خود میدانند. دلیل این پدیده را شاید بتواند تلاش برای ادغام یهودیان در تمدن غرب طی سدههای متمادی دانست. در اروپا و آمریکا پیروان ادیان غیرمسیحی به دلیل تفاوت چهره قابل تشخیص با اروپاییان هستند اما یهودیان که چنین تفاوتی را ندارند، معضل بزرگتری به حساب میآیند. یهودیان علیرغم همگونیهای مختلف از چهره گرفته تا برخی عادات فرهنگی، همچنان تلاش دارند خود را متمایز از اروپاییان تعریف کنند اما بهموازات آن کماکان از مزایای ادغام در اجتماعات اروپایی بهره گیرند. این مزایا شامل خودی انگاشته شدن و بهکارگیری آنها در تمام نهادها و سطوح است.
شاخه متفاوتی از «معضل یهود»، حضور آنها در سراسر غرب است. آنها به این دلیل هیچگاه هویتی ملی در درون اقوام و ملتهای اروپایی پیدا نمیکنند. آنها بهخاطر تمایز قومی و حضور در کشورهای متعدد، بیوطن تلقی شده و در وقایع مهم در مظان اتهام خیانت هستند. این مسائل باعث شده یهودیان در نقطه کانونی «دگرستیزی» قرار گیرند که در جهان بهشکل عمومی وجود دارد و در غرب بسیار شدیدتر است.
در شرایطی که راستگرایی شکل گرفته در غرب بر ضد همه غیرمسیحیان یا افراد با ریشههای غیراروپایی است، جنایات صهیونیستها میتواند تمام حواس دگرستیزان را به یهودیان جلب کند. این گروهها میتوانند با استناد به وقایع غزه از آن بهعنوان بنیان مشروعیتی برای یهودیستیزی استفاده کنند. شاید بر همین اساس است که کلیت یهودیان لیبرال حاضر در غرب، نسبت به این خطر هوشیار شده و درصدد حفظ خود هستند. آنها این اقدام را با فاصلهگذاری نسبت به دولت نتانیاهو و کشتارهای رژیم صورت میدهند.
یهودیان غربنشین بهخوبی با این خطر آشنا هستند زیرا طی سالهای اخیر روند رو به رشد یهودیستیزی را با گوشت و پوست خود لمس کردهاند. در سال 2019 مرکز دانشگاهی کانتور سنتر در تلآویو در گزارشی اعلام کرد عامل بیشتر حملات علیه یهودیان در سال ۲۰۱۸ برخی گروههای راستگرای افراطی، چپگرای افراطی و اسلامگرا بودهاند اما یهودیستیزی رفتهرفته به «جریان غالب» بدل شده و از انحصار گروههای افراطی نیز درآمده است. براساس این گزارش بهلحاظ جغرافیایی یهودیستیزی در آمریکا و اروپای غربی افزایش یافته و بیشتر در کشورهای در ایالاتمتحده، فرانسه، بریتانیا و آلمان متمرکز بوده است؛ کشورهایی پرجمعیت که میزبان تعداد زیادی یهودی هستند.
2. سختتر شدن تفکیک میان کلیت رژیم و دولت نتانیاهو
عدهای در غرب این ایده را در ذهن خود داشتند تا برای نجات وجه تمدن غربی و کلیت رژیم، گناه جنایات علیه ساکنان غزه را در صورت بحران بهطور کامل بر گردن نتانیاهو و دولت وی بیندازند. با گسترش و تداوم کشتار ساکنان غزه در اشکال مختلف و جدید، امکان استفاده از این حربه روزبهروز کمتر میشود. امکانپذیرش تفکیک میان دولت نتانیاهو با کلیت رژیم از سوی افکار عمومی بسیار دشوار شده است. در این شرایط، افکار عمومی پس از سقوط نتانیاهو نیز دنباله قضایا را رها نکرده و برای آزمایش میزان وجهات رژیم و دولتهای غربی حامی آن، برای جنایتکاران تقاضای محاکمه خواهند کرد. رد امکان این محاکمه به شفاف شدن اوضاع انجامیده و جنایت بهعنوان جزئی از ماهیت رژیم در اذهان تثبیت خواهد شد.
3. رشد بیوقفه هزینههای نگهداری رژیم برای غرب
هزینههای سرپا نگهداشتن رژیم موضوعی پیوسته از ابتدای تاسیس آن به حساب میآید. بااینحال هزینههای این نگهداری در بسیاری از اوقات قابلکنترل و مدیریت بوده است. به جهت قابلکنترل بودن، هزینههای رژیم بیشتر در حوزه سیاست خارجی بر دولتهای غربی تحمیل شده است و آنها مجبور بودهاند برای حیات صهیونیستها ضدیت دولتها و افکار عمومی جهان اسلام با خود را تحمل کنند. امروزه و بهویژه پس از آغاز جنگ طوفان الاقصی، ضمن آنکه تمام حوزههای هزینهای پیشین افزایش یافتهاند، این موضوع بهطور جدیتر به مسالهای در سیاست داخلی غرب نیز بدل شده است. فشار افکار عمومی، مخالفت ردههای دولتی و نظامی و احتمال اثرگذاری آنها بر نتایج انتخاباتی و همچنین فعال شدن برخی اقوام مهاجر و جناحها در داخل کشورهای غربی علیه «حامیان صهیونیسم» نشان میدهد هزینههای داخلی برای دولتهای غربی بیش از حد انتظار بوده است.
4. خارج کردن کامل عرصهها از دستان غرب
تا پیش از طوفان الاقصی، اخلاقیات و حقوقبشر عرصه و زمینی بود که غرب آن را بهطور کامل در اختیار داشت اما امروزه بهنظر میرسد درحال از دست دادن تمام آن است. غرب در چشم دیگران پایبند به اخلاقیات و حامی انسانها دیده میشد که یک دارایی بزرگ برای این تمدن بود. بهلحاظ توانمندی اثرگذاری بر اذهان، بهنظر میرسد با از دست رفتن زمین حقوق بشر، تنها قدرت رسانهای برای غرب باقی مانده است. پدیده از دست دادن عرصهها در حوزههای دیگری مانند نظامی نیز دنباله دارد. غرب تا پیش از جنگ بر جغرافیایی زمینی در غرب آسیا تسلط داشت که نقطه محوری آن فلسطین اشغالی بود اما پس از جنگ، حملات به رژیم و ضربات به پایگاههای آمریکا نشان داد آنها به اندازهای که تصور میشد در زمین در اختیار ندارند. از این رو در فضای پساجنگ، آنها تنها در حوزه هوایی قابلاعتنا باقی میمانند. غرب حتی بهلحاظ قدرت دریایی نیز در دریای سرخ به چالش کشیده شده است. باید توجه داشت تداوم جنایتهای رژیم علیه ساکنان غزه نیز علاوهبر عرصه حقوق بشر، بر شاخصهای نظامی اثرگذار است، زیرا نشاندهنده ناتوانی در تامین اهداف جنگی است.
5. بیعملی جهانی عامل مشروعیت مقاومت ملی- منطقهای
بیعملی دولتهای جهان، نهادهای بینالمللی و همچنین دولتهای اسلامی دربرابر جنایتهای رژیم، عامل مشروعیتبخش حرکتهای مقاومتی علیه صهیونیستهاست. صهیونیستها میدانند گروههای مقاومتی بهدلیل تسلیح مناسب بهخوبی قادر به بهرهبرداری از این شرایط هستند.
جنایت الرشید چه موضوعی را برملا میکند؟
کشتار خیابان الرشید جنایتی در دل جنایت است. صهیونیستها درطول جنگ به دلیل ناتوانی در تحقق اهداف نظامی، مسیر مجازات ساکنان غزه را در پیش گرفتهاند اما دست زدن به جنایتی متمایز از کشتارهای قبلی برملاکننده عمق ناتوانی و عصبانیت صهیونیستهاست. صهیونیستها در الرشید به مردمی که 6 ماه آنها را محاصره و بمباران کرده و دهها هزار نفر از نزدیکان آنها را کشته و زخمی کرده بودند، در صف دریافت آرد حمله کردند. اگر در مراحل اولیه جنگ صهیونیستها انتظار داشتند با اعمال فشار علیه مردم و ارتکاب جنایات به اهداف خود برسند، در مراحل کنونی مبادرت به اشکال جدید جنایت نهتنها نمیتواند آنها را به اهداف خود برساند، بلکه باعث افزایش شدیدتر فشار بر آنها شده است. نفس این پدیده که صهیونیستها با وجود آگاهی به این اتفاق دست به جنایت زدهاند، نشاندهنده استیصال عمیق آنهاست.
کشیدن جنایت به عرصه داخلی
جنایتکاری رژیم به غیر از اثراتی که بر یهودیستیزی در جهان میگذارد، برای صهیونیستها جنبه داخلی نیز پیدا کرده است. زندگی برای آنها در داخل فلسطین اشغالی هم بدتر شده است.
رسانههای عبری در ماههای اول جنگ افشا کردند ارتش رژیم در کشتار شهرکنشینان دست داشته است. براساس این گزارشها، فرماندهان ارتش دستور داشتند بهسرعت مناطق اطراف غزه را از مبارزان حماس پاکسازی کنند و به همین خاطر تمام انسانهای حاضر در مناطق خطر را هدف قرار دادهاند. یک دلیل ثانویه جلوگیری از اسارت صهیونیستها به دست فلسطینیها بوده است.
دولت نتانیاهو با بمبارانهای بیوقفه جان دهها اسیر صهیونیست را گرفته و با رد درخواستها برای آتشبس باعث باقی ماندن نزدیک به 100 اسیر در شرایط بغرنج شده است. این اقدام باعث شده اعتراضات خیابانی خانواده اسرا به امری همیشگی تبدیل شود. روز پنجشنبه هفته گذشته آنها همزمان با جلسه کابینه مقابل مقر وزارت جنگ در تلآویو تظاهرات کرده و خواستار توافق فوری مقامات رژیمصهیونیستی با حماس برای آزادی اسرای خود شدند.