جهان در شرایطی است که وارد مرحله واگذاری سیاستگذاری و حکمرانی به هوش مصنوعی و روباتها یا نیمه انسانها (سایبورگ Cyborg) قرار گرفته است. این دوران که میتواند دوران گذار از مدیریت و سیاستگذاری انسانی به رهبری و سیاستگذاری ماشینی و روباتی نامیده شود، با سرعتی خیره کننده و رقابتی جنونآمیز در حال پیگیری است تا انسان از رأس سیاستگذاری و حکمرانی مسایل مهم مانند ژئوپلیتیک کنار گذاشته شود!
به گزارش صدانیوز،جنگزدگی جهان کنونی را میتوان در کانونهای بحران در اوکراین، قفقاز، تایوان، افغانستان، شمال و مرکز آفریقا و فلسطین به خوبی مشاهده کرد که ترس از پایان تاریخ را بر افکار عمومی مسلط کرده است. اما آنچه برتری و سلطه بر انسان یا استعمار انسان توسط هوش مصنوعی خوانده میشود نیز هراس بندگی انسان در مقابل فناوری و روبات را بر جوامع بشری چیره ساخته است.
هوش مصنوعی و پایان سیاستگذاری و حکمرانی انسان!
دیپلماسی ایرانی: جهان در میانه دهه دوم قرن بیست و یکم با دو چالش مهم روبه رو شده است. چالش واقعی و آشکار قدرت سخت یعنی جنگ بزرگ در مقیاس جنگ جهانی سوم و چالش نهان و هراسانگیز هوش مصنوعی که این دو چالش به عنوان پایان دنیا و نابودی بشر تفسیر میشوند.
جنگزدگی جهان کنونی را میتوان در کانونهای بحران در اوکراین، قفقاز، تایوان، افغانستان، شمال و مرکز آفریقا و فلسطین به خوبی مشاهده کرد که ترس از پایان تاریخ را بر افکار عمومی مسلط کرده است. اما آنچه برتری و سلطه بر انسان یا استعمار انسان توسط هوش مصنوعی خوانده میشود نیز هراس بندگی انسان در مقابل فناوری و روبات را بر جوامع بشری چیره ساخته است.
در حالی که چالشها و بحرانهای ژئوپلیتیک مانند جنگ اوکراین، جنگ غزه، بحران تایوان و … آشکارا بر سیاستگذاران، دولتها و شهروندان فشار میآورند، مسئله هوش مصنوعی، دامنه قدرت و هژمونی آن بر مناسبات و معادلات بینالمللی در کانون توجه محافل کارشناسی و رسانهای قرار دارد. این رویکرد به گونهای است که هوش مصنوعی به چالش راهبردی جهان تبدیل شده و جای مسایل و حساس ژئوپلیتیک را گرفته است!
ترس از برتری و سلطه ماشین یا روبات بر انسان و زندگی بشری که ریشه در رویداد بزرگ انقلاب صنعتی و مدرنیزاسیون با اخراج کارگران غیر ماهر از کارخانهها دارد در کتابها و تحلیلهای بسیاری در چند سده اخیر قابل مشاهده است. روندی که بر بیرحمی ماشین و روبات علیه نیروی کار انسانی اصرار داشته و جهان تاریک ماشینی را ترسیم میکند.
اگر چه انقلاب صنعتی Industrial Revolution در قرن 17 و 18 میلادی و در اروپا سبب تقویت قدرتهای بزرگ و شکلگیری اقتصادهای قوی و دولتهای استعمارگر جهانی شد، اما هراس از برتری و سلطه ماشین و روبات هوشمند که بنیان هوش مصنوعی کنونی است، بر افکار عمومی سایه افکنده و در همه اشکال ارتباطات آن دوره مانند مقالات، رسانهها، کتابها و حتی بر حوزه فیلم نیز اثرگذار بوده است که بارزترین فیلم این نگرش را میتوان ” عصر جدید Modern Times ” اثر معروف چارلی چاپلین در سال 1936 دانست.
آنچه امروز هوش مصنوعی AI نامیده میشود، بسیار فراتر از چندین موج انقلاب صنعتی تاکنون (از ابداع چرخ تا خلق رایانه و شبیهسازی انسان) است. این فرآیند بر شبیهسازی هوش انسانی در ماشینها و ابزارهای صنعتی و … دلالت دارد به گونهای که این ابزارها یا روباتهای هوشمند در الگوی هوش انسانی اقدام کنند. مهمترین مؤلفه هوش مصنوعی این است که ماشینها را قادر میسازد شبیه انسان و بلکه بهتر از انسان فکر کرده و جانشین انسان در تصمیم گیری و عملیات شوند.
اگر چه هدف از ایجاد و توسعه هوش مصنوعی به مانند موجهای گذشته صنعتی، آسانسازی روندها و اجرای بهتر و اثربخش امور است، اما جانشینی ماشین به جای انسان در امر تصمیمگیری میتواند به معنای نفی حق آزادی و حتی سلب حق تفکر از انسان به مانند قرون وسطا در اروپا باشد.
حذف انسان عاقل و متفکر از چرخه تصمیم سازی و تصمیم گیری همراه با واگذاری حق تصمیم گیری و انتخاب عقلانی به روباتها به معنای برتری و سلطه هوش مصنوعی، ابزارها و ماشینهای هوشمند بر انسان خواهد بود که میتواند در همه حوزههای سیاستگذاری عمومی، از اقتصاد، سیاست، فرهنگ، آموزش، بهداشت تا دیپلماسی و سیاستگذاری خارجی بر رویکرد انسانی چیره شود.
فراگیری هوش مصنوعی میتواند سیاستگذاری عمومی بهویژه سیاستگذاری خارجی و دیپلماسی را دچار تغییرات اساسی و بلکه خطرناک کند. واگذاری حق تصمیمگیری و انتخاب به هوش مصنوعی در مسایل ژئوپلیتیک، رویکردی است که جهان را به سوی پایان تاریخ سوق داده و فاجعهبار خواهد بود. توسعه هوش مصنوعی و سلطه آن بر سیاستگذاری خارجی در مسیر فاجعه ژئوپلیتیک را میتوان چنین کوتاه تفسیر کرد:
یکم – تکرار الگوسازی توسعه غربی در هوش مصنوعی: بخشی از تاریخ توسعه به الگوهای غربی و تقلید سایر مناطق از این الگوهای رشد و توسه بازمیگردد که خود سبب پیدایش روندی از شکستها و بحرانهای توسعه در کشورهای توسعهنیافته شده است. تقلید از الگوهای غربی که گویا به اصلی در سیاستگذاری عمومی تبدیل شده است! الگوهای رشد و توسعه غربی که بر اساس شرایط زمانی و مکانی اروپا و آمریکای شمالی طراحی شده، با فرهنگ و استانداردهای غربی همخوان و همسو بود تنها در همان مناطق (اروپا و امریکا) موفقیت داشتند و هرگز قادر به حل مسائل و بحرانهای دیگر مناطق نبودند. اما از سوی حاکمان و سیاستگذاران سایر دولتها به عنوان نسخه شفابخش سیاستگذاری و حکمرانی مورد بهرهبرداری قرار بگیرد، شکست و شکنندگی کشورهای جهان سوم را تشدید کرد.
طی چند دهه اخیر با وجود توصیه بزرگان دانش اقتصاد و مدیریت به بومی سازی برخی سیاستها و ابزارها در سیاستگذاری، هنوز هم بسیاری کشورها چشم به سیاستگذاری، الگوها و ابزارهای غربی دارند تا آنها را تصاحب کرده و ضمن دستیابی به توسعه، بقای حکمرانی خود را نیز تضمین کنند.
در مسئله هوش مصنوعی و فراگیری نفوذ آن در جهان، بار دیگر شاهد شکلگیری الگوهای غربی تولید، بهرهبرداری و مدیریت هوش مصنوعی در جهان هستیم که بر اساس انگارهها، استانداردها و شرایط کشورهای غربی و توسعه یافته، طراحی و عملیاتی میشوند اما برخی کشورهای دیگر تمایل دارند تا این الگوها و استانداردها را با کمترین هزینه و بدون توجه به زیرساختها و منابع خود، عملیاتی کنند!
جذابیت فراگیر و روزافزون استفاده از هوش مصنوعی در مسایل گوناگون بهخصوص در حوزه اقتصاد، ارتباطات و تسلیحات به گونهای است که حتی کودکان که درگیر این فناوری شده و از کار کردن با آن لذت میبرند نیز زیر سلطه هوش مصنوعی قرار گرفتهاند.
برخی بازیگران نظام جهانی نیز مانند کودکان علاقمند به هوش مصنوعی، بدون توجه به پیامدهای سیاسی، فرهنگی، ژئوپلیتیک و … تنها برای تقویت و ارضای حس قدرت اقتصادی و نظامی خود، بر تقلید از الگوها و فناوری غربی هوش مصنوعی اصرار دارند. این روند بهویژه از سوی بازیگران کوچک نظام جهانی مانند امارات متحده عربی، عربستان و تایوان در کنار قدرتهای بزرگ جهانی به شدت در حال پیگیری است.
نتیجه چنین رویکرد تقلیدگرا در هوش مصنوعی کنترل نشده از سوی بازیگران ضعیف و شکننده نظام جهانی، میتواند همسان با پیامدهای الگوهای تقلیدی غربی در جهان سوم و بحرانزا و فاجعهبار باشد.
دوم – هوش مصنوعی و پایان سیاستگذاری و حکمرانی بشری: ظهور و برتری هوش مصنوعی را میتوان رگهای از پیشینه طولانی موجهای پایان تاریخ در ادبیات سیاسی و دینی جهان دانست. از پایان تاریخ در انگارههای دینی و مذهبی همراه با ظهور منجی تا پایان تاریخ در ادبیات سیاسی با سقوط اتحاد جماهیر شوروی شکلگیری جهان تک قطبی و حتی پایان تاریخ با بروز جنگ اتمی.
هیچیک از انگارههای پایان تاریخ تاکنون تحقق نیافته و هر یک به گونهای خاص کنترل و مدیریت شدهاند. اما اکنون ظهور هوش مصنوعی و سلطه قدرتمند آن بر معادلات و مناسبات جهانی را میتوان روندی از پایان تاریخ برشمرد که حتی از سوی دانشمندان و سازندگان این دانش و فناوری نیز خطرناک و هراسناک توصیف شده است.
تقویت و نفوذ روزافزون هوش مصنوعی در تمام ابعاد زندگی بشر که همراه با برتری و سلطه این فناوری بر روندها و رویکردهای حیات بشری است، جلوهای از پایان تاریخ است که کنترل و مدیریت معادلات و مناسبات جهانی را در اختیار هوش مصنوعی قرار داد و سلطه مطلق هوش مصنوعی بر جهان را ممکن میسازد.
این سلطه هوش مصنوعی بر جهان، فرآیندی است که چندی است آغاز و با حذف سیاستگذاران انسانی از چرخه سیاستگذاری همراه شده و به مرور زمان به حذف حاکمان و حکمرانی انسانی از چرخه رهبری جهانی نیز خواهد رسید.
زمانی که هوش مصنوعی با کمک یکی از ابزارها و تکنیکهای فناورانه خود یعنی جعل عمیق یا دیپ فیک Deepfake به راحتی میتواند برخی سیاستگذاران و رهبران مرده را بازآفرینی نموده یا به جعل رفتار و سخن رهبران کنونی پرداخته، این فیلم و عکس جعلی فریبنده را برای افکار عمومی باورپذیر نماید، دیگر نیازی به حضور سیاستگذاران و رهبران واقعی و زنده احساس نمیشود و هوش مصنوعی با ابزارها و تکنیکهای خود قادر به رهبری و حکمرانی بر جوامع بشری خواهد بود.
در چنین وضعیتی است سیاستگذاری خارجی و روابط بینالمللی در اختیار هوش مصنوعی، سازندگان و صاحبان قدرتمند هوش مصنوعی قرار گرفته و هوش مصنوعی به طراحی و اجرای سیاست خارجی و رسیدگی به مسایل و بحرانهای جهانی بهویژه ژئوپلیتیک خواهد پرداخت. پیامد چنین روندی از سلطه هوش مصنوعی بر طراحی و مدیریت مسایل ژئوپلیتیک را نمیتوان مطلوبتر از وضعیت آشوبناک کنونی تصور نمود، بلکه جنگ هوشهای مصنوعی برای سلطه جهانی و برتری ژئوپلیتیک به منزله پایان تاریخ واقعی برای حیات بشر خواهد بود.
تصور وضعیتی که هوش مصنوعی بخواهد جنگ اوکراین، مسئله تایوان، جنگ غزه، مسئله قفقاز، بحران کشمیر و … را مدیریت نماید، بسیار تاریک و فاجعبار خواهد بود، زیرا هوش مصنوعی در مدیریت مسایل ژئوپلیتیک میتواند بیرحمتر و ستیزهجوتر از سیاستگذاران و رهبران کنونی عمل کند.
*
تلاش کشورها و سازمانهای بیناللملی برای دستیابی قدرت و دانش هوش مصنوعی و فراگیری استفاده از این فناوری در همه ابعاد زندگی بشری، روندی از الگوهای تکراری و تقلیدی گذشته غربی را بازآفرینی میکند که بر مسایل ژئوپلیتیک منطقهای و جهانی اثر منفی و مخرب خواهد داشت.
جهان در شرایطی است که وارد مرحله واگذاری سیاستگذاری و حکمرانی به هوش مصنوعی و روباتها یا نیمه انسانها (سایبورگ Cyborg) قرار گرفته است. این دوران که میتواند دوران گذار از مدیریت و سیاستگذاری انسانی به رهبری و سیاستگذاری ماشینی و روباتی نامیده شود، با سرعتی خیره کننده و رقابتی جنونآمیز در حال پیگیری است تا انسان از رأس سیاستگذاری و حکمرانی مسایل مهم مانند ژئوپلیتیک کنار گذاشته شود!
جذابیت و مقبولیت هوش مصنوعی در مدیریت و سیاستگذاری جهان کنونی به گونهای است که میتوان ادعا کرد؛ هوش مصنوعی یک اسب تروای Trojan Horseبسیار توانمند و رازآلود است که قدرت تخریب فراگیر و بازآفرینی قدرت رازآلود آن همچنان پنهان و هراسناک است.