چین، تایوان و ایالات متحده در نقطهای هستند که انتخابهای آنها میتواند تفاوت بین صلح و آخرالزمان هستهای باشد. چنین انتخابهایی بهتر است با در نظر گرفتن دقیق سوابق تاریخی- و همه سناریوهای تحقق نیافته آن- انجام شوند.
به گزارش نبأخبر، پکن و واشنگتن نسبت به خطرات ناشی از این وضعیت بیحس شدهاند. نظامیسازی سیاست خارجی و ناتوانی دو طرف در درک کامل اهمیت این نظامیسازی، باعث شده است که چین و آمریکا یک تصادف و یک تصمیم بد با یک جنگ فاجعهبار فاصله داشته باشند.
صبح روز 5 آوریل 2023، رئیس جمهور تایوان، تسای اینگ ون، با کوین مک کارتی، رئیس سابق مجلس نمایندگان ایالات متحده در کالیفرنیا ملاقات کرد. این جلسهای بود که پکن با تندترین الفاظ نسبت به آن هشدار داده بود. بنابراین این دیداری بود که هر دو طرف برگزاری آن را ضروری میدانستند. چین باید میدید که نمیتواند تعیین کند تایوان یا ایالات متحده با چه کسی ملاقات میکنند. هم تایپه و هم واشنگتن در این باره موافق بودند.
چین با برگزاری مانورهای نظامی و فرستادن کشتیها و هواپیماهای جنگی به اطراف تایوان، به وعده خود برای پاسخ قاطعانه عمل کرد. خط میانه (مرز دریایی غیر رسمی چین و تایوان) و منطقه شناسایی پدافند هوایی تایوان نقض شد. ناو هواپیمابر شاندونگ چین وارد آبهای جنوب ژاپن شد. پکن باید روشن میکرد که قرار نیست نقض اصل «چین واحد» بی سر و صدا تحمل شود. و در تلاش برای روشن کردن این موضوع، خطر جنگ را عمیقتر کرد.
عادی شدن تنش نظامی
به نوشته فارن پالیسی، مفسران پاسخ پکن به نشست تسای و مک کارتی را محدودتر از واکنش آن به سفر نانسی پلوسی، رئیس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان در سال 2022 ارزیابی کردند و آن را نادیده گرفتند. اما خود این نادیدهگرفتن اهمیت مشکل را برجسته کرد. سطح معینی از تنش نظامی عادی شده است. انگار دنیا حضور موشکها و ناوهای هواپیمابر را بدیهی میداند، نمایش قدرتی که نیاز به پاسخی مشابه داشت. یک هفته پس از نشست کالیفرنیا، ایالات متحده و فیلیپین بزرگترین مانور نظامی مشترک خود را آغاز کردند. وضعیت عادی جدید به معنای فعالیت بیشتر کشتیها و هواپیماهای جنگی در مجاورت یکدیگر، و تشدید سوء ظن متقابل است.
پکن و واشنگتن نسبت به خطرات ناشی از این وضعیت بیحس شدهاند. نظامیسازی سیاست خارجی و ناتوانی دو طرف در درک کامل اهمیت این نظامیسازی، باعث شده است که چین و آمریکا یک تصادف و یک تصمیم بد با یک جنگ فاجعهبار فاصله داشته باشند. ریاضیدانان درباره «لبه هرج و مرج» صحبت میکنند: آخرین نقطه جداکننده نظم از آشوب. سیستمی که روی این لبه عمل میکند جایی برای خطا ندارد. وزن انباشته وقایع گذشته آمریکا، چین و تایوان را به اینجا رسانده است. آنها درست تا لبه جنگی پیش رفتند که چندین بار در گذشته میتوانست هستهای شود: در سالهای 1954، 1958 و 1996. اکنون، به نظر میرسد که آنها برای همیشه روی این مرز زندگی میکنند.
در سالهای اخیر، سیاست چین تایوان را کاملاً از آن بیزار کرده است. در حالی که چین در داخل و خارج از کشور مسیر قلدری، تهدید و نمایش قدرت را در پیش گرفته است، اتحاد با پکن را برای بسیاری از رای دهندگان تایوانی غیرقابل قبول کرده است. و تلاش چین برای منزوی کردن دیپلماتیک تایوان، کمتر موفق بوده است.
حداقل از سال 2021، تایوان یک مجموعه به ظاهر بی پایان از بازدیدکنندگان داشته است، از وزیر آموزش آلمان گرفته تا لیز تراس، نخست وزیر سابق بریتانیا. در نوامبر 2021، پارلمان اروپا اولین هیئت رسمی خود را به جزیره فرستاد. رئیس هیئت، رافائل گلوکسمن، به تسای گفت: «ما نیز در اروپا با دخالتهای رژیمهای استبدادی مواجه هستیم و به اینجا آمدهایم تا از شما بیاموزیم.» با وجود خشم پکن، لیتوانی اخیراً یک دفتر نمایندگی در تایوان تأسیس کرد، و اوکراین با کشوری اعلام همبستگی کرده که بر خلاف چین، در انتقاد از مسکو صریح بوده است. ژاپن در سال 2022 یک هیأت پارلمانی به تایوان فرستاد، با شور و شوق از برنامههای دفاعی تسای صحبت کرد و بر عزم توکیو برای حفاظت از وضعیت موجود در منطقه در برابر «تغییر یکجانبه یا با زور» تاکید کرد. چین نسبت به بسیاری از این بازدیدها هشدار داده یا آنها را محکوم کرده است.
خود پکن تنها مقصر تقویت موقعیت دیپلماتیک تایوان است. ناسیونالیسم «گرگ جنگجو» چینی و بیمیلی آن برای قطع رابطه با مسکو به قیمت حمایت اروپا تمام شده است. در همین حال، به نظر میرسد که ایالات متحده قصد دارد معاهده دفاعی خود با تایپه را احیا کند، که زمانی بیش از یک دهه در تلاش برای خروج از آن بود. تایوان به وسیلهای تبدیل شده است که ایالات متحده به چین نشان دهد که چقدر میتواند سختگیر باشد. این که این سختگیری چگونه رفتار پکن را تغییر میدهد مشخص نیست، اما «بازدارندگی» مفهومی است که اغلب مورد استفاده قرار میگیرد. این تفکر میگوید که نمایش قدرت، چین را از تهاجم باز میدارد. اما اگر بازدارندگی شکست بخورد چه؟ اگر نمایش قدرت چین را به گوشه رینگ براند، که احساس کند چارهای جز تهاجم ندارد، چه میشود؟ واشنگتن برای این پاسخهای کمی دارد، به غیر از آماده شدن برای جنگ.
شکستن تابوی هستهای
برخی از کارشناسان آمریکایی در مورد اینکه چگونگی جنگ با چین اظهار نظر کردهاند. یکی از مقامات سابق دفاعی استفاده از «سلاحهای هستهای تاکتیکی کم بازده» را در صورت درگیری با چین پیشنهاد کرد. (بمبهای پرتاب شده بر روی هیروشیما و ناکازاکی به عنوان کم بازده دستهبندی میشوند.) احتمال استفاده ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه از چنین تسلیحاتی، امواج شوک و وحشت را در سراسر جهان ایجاد کرد، اما ایده به کارگیری آنها در جنگ با چین در برخی محافل آمریکایی عادی شده است. هیچ تضمینی وجود ندارد که پس از شکسته شدن تابوی هستهای، تسلیحات «کم بازده» باقی بمانند. اما این سوال که اگر این دو ابرقدرت به سلاحهای با بازده بالاتر دست ببرند و جهان را در آخرالزمان هستهای فرو ببرند چه اتفاقی میافتد، حل نشده باقی مانده است.
مانند چین، ایالات متحده در جنجال و سردرگمی غرق شده است و مانند چین، هیچ ایدهای ندارد که اگر اوضاع از کنترل خارج شود، چه خواهد کرد. با داغ شدن تنور انتخابات ریاست جمهوری 2024 ایالات متحده، تنها کاری که نامزدهای دموکرات یا جمهوریخواه انجام دادهاند، رقابت بر سر این بوده است که چه کسی میتواند در برابر چین سختگیرتر باشد.
انتخابات ریاست جمهوری تایوان که در 13 ژانویه برگزار شد، نشان داد که رای دهندگان جزیره تا چه حد با اتحاد مخالفاند. در ابتدا، ویلیام لای، نامزد حزب دموکراتیک مترقی (DPP) تسای، متعهد شد که وضعیت موجود را تغییر ندهد، اما احتیاط او به زودی ناپدید شد و مواضعش علیه چین تندتر شد.
حزب اصلی اپوزیسیون، کومینتانگ (KMT)، نیز به سمت پکن گرایش نداشت. نامزد آن، هو یو-یی، شهردار شهر نیو تایپه، گفت که او هر دو ایده «یک کشور، دو سیستم» و حرکت رسمی به سوی استقلال را رد خواهد کرد، اما اگر تایوان مورد حمله قرار گیرد، او با این چالش روبرو خواهد شد.
کاندیدای سوم از حزب مردم تایوان، در مورد سیاست چین خود مبهم بود. او مدعی شد که حد وسطی را بین مماشات KMT با چین و تحریک آن توسط DPP خواهد یافت و تایوان را به پلی برای ارتباط چین و آمریکا تبدیل میکند تا جبههای در جنگ چین و آمریکا. اینکه او چگونه میخواست همه این کارها را انجام دهد، تعریف نشده باقی ماند.
لای نهایتاً ریاست جمهوری را به دست آورد، اما مانند پیروزی درخشانی نبود که تسای چهار سال قبل به دست آورد. لای تنها با 40 درصد آرا به پیروزی رسید. در حالی که لای برای روی کار آمدن در 20 مه آماده میشود، با جامعهای عمیقاً دو دسته و بیثبات و مجلسی روبرو است که حزبش اکثریت آن را ندارد.
این نکتهای است که چین به سرعت بر آن تاکید کرده و پس از انتخابات تایوان با عجله اعلام کرد حزب دموکراتیک خلق نماینده «افکار عمومی اکثریت» نیست. چیزی که پکن به آن اشاره نکرده این است که سایر نامزدها نیز به صراحت اعلام کردند که اتحاد با چین چیزی نیست که آنها به دنبال آن هستند. در همین راستا؛ حزب کومینتانگ در مبارزات انتخاباتی از چهرههای ارشد خود که روابط نزدیکی با چین دارند استفاده نکرد، زیرا این کار میتوانست جایگاه آن را میان رایدهندگان تضعیف کند. پکن هنوز تایوان را درک نمیکند. در همین حال، ایالات متحده همچنان از حمایت از استقلال تایوان خودداری میکند و در عین حال برنامههایی برای اعزام هیئتهای بیشتر به این جزیره را دارد. با ورود انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده به مراحل حساستر، خطر اشتباه محاسباتی افزایش مییابد.
در لبه هرج و مرج، یک انتخاب واحد میتواند فرق بین نظم و فاجعه باشد. با گذشت بیش از 80 سال از اعلامیه قاهره، که بر اساس آن تایوان در پایان جنگ جهانی دوم «به جمهوری چین بازگردانده میشود»، میتوانیم ببینیم که لحظات بیشماری وجود داشته است که میتوانستند نتایج بسیار متفاوتی داشته باشند. اگر فرانکلین دی. رزولت پس از جنگ جهانی دوم بر استقلال تایوان اصرار میکرد، اگر جنگ کره اتفاق نمیافتاد، اگر پکن به موفقیت سیاست «یک کشور، دو سیستم» کمک میکرد، یا اگر به هواپیمای نانسی پلوسی شلیک میشد- اگر کسی در هر یک از آن لحظات تصمیم متفاوتی میگرفت، جهان جای کاملاً متفاوتی میشد.
وقتی محرکهای یک سیاست بازدارندگی، سرسختی و غرور باشند، فضا برای خطا تقریباً به صفر میرسد. چین، تایوان و ایالات متحده در نقطهای هستند که انتخابهای آنها میتواند تفاوت بین صلح و آخرالزمان هستهای باشد. چنین انتخابهایی بهتر است با در نظر گرفتن دقیق سوابق تاریخی- و همه سناریوهای تحقق نیافته آن- انجام شوند.