تندشدن دامنه تنش در دریای سرخ

به نقل از منابع خبری

هفته‌نامه اکونومیست در شماره اخیر خود تحلیلی خطرناک درباره وضعیت تنش در منطقه منتشر کرده و احتمال رویارویی ایران و آمریکا را بعید ندانسته است.

به گزارش نبأخبر،پیش‌بینی تحلیلگران اندیشکده انستیتو خاورمیانه: با پیوستن اتحادیه اروپا به ائتلاف آمریکا و بریتانیا در دریای سرخ، دامنه تنش ممکن است گسترش یابد

امروز بیش از هر زمان دیگری در طول سه ماه گذشته، چشم‌انداز احتمال گسترش درگیری‌ها در خاورمیانه و تبدیل شدن آن به درگیری‌های مستقیم میان برخی کشورها، واقعی به نظر می‌رسد. البته هنوز کشورهای درگیر نهایت احتیاط را به خرج داده‌اند اما در عین حال برخی نشانه‌هایی از خود نشان داده‌اند که می‌توان اینگونه تعبیر کرد که آنها برای پذیرفتن ریسک ورود به درگیری بزرگ، در صورتی که نیاز باشد، تردید نخواهند کرد. حملات اخیر حوثی‌ها به کشتی‌های آمریکایی که دیروز انجام شد، گسترش ائتلاف علیه حوثی‌ها با موافقت اتحادیه اروپا به ورود به مشارکت نظامی با آمریکا و بریتانیا، حملات موشکی ایران علیه مقر تروریست‌ها در خاک عراق و پاکستان که در نوع خود، نادر بود و در نهایت شدت درگیری‌ها در مرز لبنان- اسرائیل، ممکن است نشانه‌های وقوع یک درگیری بزرگ‌تر باشد. دو روز پیش نیز فرمانده ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در گفت‌وگو با خبرگزاری آسوشیتدپرس ادعا کرد ایران در حملات حوثی‌های یمن به کشتی‌ها در طول جنگ اخیر در غزه، به صورت «خیلی مستقیم» دخالت دارد. او حاضر نشد به این پرسش پاسخ دهد که آیا ایران حملات انفرادی یمن در دریای سرخ و خلیج عدن را هدایت کرده است اما مدعی شد که حملات مربوط به ایران از تهدید‌های پیشین این کشور که محدود به خلیج‌فارس و تنگه هرمز بود، به آب‌های سراسر خاورمیانه گسترش یافته است. ایران و یمن هنوز واکنشی به ادعای فرمانده ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا مستقر در بحرین است، نشان نداده‌اند.

هفته‌نامه اکونومیست در شماره اخیر خود تحلیلی خطرناک درباره وضعیت تنش در منطقه منتشر کرده و احتمال رویارویی ایران و آمریکا را بعید ندانسته است.

این هفته‌نامه نوشت:«در طی 100 روز گذشته از زمان حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر، رئیس‌جمهور، جو بایدن، به‌دنبال کمک به اسرائیل برای پیروزی در جنگ خود در غزه و جلوگیری از تبدیل درگیری به یک جنگ منطقه‌ای با ایران و نیروهای نیابتی آن بوده است. بایدن اکنون با فشار فزاینده‌ای برای انجام اقدامات قوی‌تر علیه ایران مواجه خواهد شد. این یک معضل است: یا هیچ کاری نکنید که موجب می‌شود آمریکا ضعیف به نظر برسد یا تلافی کنید و بایدن در سال انتخابات با خطر جنگ جدیدی روبه‌رو شود. بنابراین، آمریکا و ایران در حال انجام ایجاد موازنه‌ای خطرناک هستند. ایران به متحدان خود در «محور مقاومت» کمک کرده است تا حملاتی را با هدف تضعیف اسرائیل، جابه‌جایی آمریکا و بی‌اعتبار کردن کشورهای عربی که با اسرائیل صلح کرده‌اند (یا به دنبال آن هستند) ترتیب دهند. آمریکا به نوبه خود دست به اقدامات تلافی‌جویانه محدودی زده است. هر دو از درگیری مستقیم اجتناب کرده‌اند اما تعادل ممکن است به همین منوال باقی نماند. آنچه می‌خوانید تحلیل برخی از کارشناسان انستیتو خاورمیانه درباره مشکلات سیاست خارجی بایدن در منطقه است.

چالش واشنگتن با دوستان و دشمنان

پل سالم/ مدیرعامل

با شعله‌ور شدن جنگ در غزه، ایالات متحده در تلاش است تا دوستانش را متحد کرده و دشمنانش را مهار کند. آنگونه که اعلام شده، هدف حملات آمریکا به مواضع حوثی‌ها در داخل یمن، بازدارندگی این گروه شبه‌نظامی از هرگونه تشدید تنش در دریای سرخ است. در عراق و سوریه، حملات ایالات متحده به شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران، حاوی همین پیام است. در هر سه عرصه، هنوز نمی‌دانیم که آیا این بازدارندگی مؤثر بوده یا خیر. حوثی‌ها متعهد شده‌اند به حملات خود در دریای سرخ ادامه دهند. اخیراً نیز ایران حمله موشکی به ساختمانی در نزدیکی کنسولگری ایالات متحده در اربیل عراق که تهران می‌گوید محل جاسوسی اسرائیل بوده است را برعهده گرفت. اما تا به حال ما شاهد تشدید تنش بزرگی فراتر از آن حوادث نیز نبوده‌ایم. در همین حال، در لبنان، ایالات متحده تلاش می‌کند میان اسرائیل و حزب‌الله میانجیگری کند تا از تشدید تنش در آنجا جلوگیری کند. سیاستی که می‌توانیم آن را «تشدید محدود و سنجیده» بنامیم به‌خوبی برای ایران نیز مناسب است. این کشور خواهان تنش بزرگ با ایالات متحده – یا اسرائیل – نیست، اما امیدوار است که افزایش و حفظ هزینه‌ها برای ایالات متحده در منطقه، هم افکار عمومی اعراب و مسلمانان را راضی کند و هم رای‌دهندگان آمریکایی را در سال انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا از بایدن ناراضی کند. استراتژی بلندمدت ایران بیرون راندن آمریکا از بخش‌های گسترده‌ای از خاورمیانه است. حداقل ایران قصد دارد آمریکا را از عراق و سوریه بیرون کند. علاوه بر این، واضح است که ایالات متحده نیز در طول این بحران با دوستان خود نیز کلنجار رفته است. براساس گزارش‌ها، کیفیت روابط بین جو بایدن و بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، به پایین‌ترین حد خود رسیده است. ایالات متحده از تقویم زمانی اسرائیل در خصوص حمله به نوار غزه ناامید شده است، چراکه انتظار داشت در یک تغییر سریع‌تر، اسرائیل از عملیات نظامی در مقیاس بزرگ به رویکردی هدفمندتر چرخش کند. اسرائیل چنین تغییری را در شمال غزه نشان داده اما در باقی نقاط نوار غزه همچنان همان رویکرد قدیمی را در پیش گرفته است. نتانیاهو همچنین دیدگاه ایالات متحده در خصوص نحوه کنترل غزه را پس از جنگ رد می‌کند. ایالات متحده تشکیلات خودگردان فلسطین (PA) را حائز نقشی محوری در این نظم جدید می‌بیند، درحالی‌که نتانیاهو با چنین برنامه‌ای مخالف است و حتی از آزادسازی درآمدهای مالیاتی که متعلق به تشکیلات خودگردان است، خودداری می‌کند. نتانیاهو همچنین با تلاش دیپلماتیک در مقیاس بزرگ برای ایجاد نظم پس از جنگ، با هدف احیای مسیری به سوی راه‌حل دوکشوری موافق نیست. دولت بایدن امیدوار است که چشم‌انداز عادی‌سازی روابط اسرائیل با عربستان سعودی در نهایت بتواند نتانیاهو را راضی کند که به راه‌حل دوکشوری تن دهد. جالب است که یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، چند موضع متفاوت از موضع نتانیاهو را مطرح کرده است و خواستار تشکیل یک گروه چندملیتی برای غزه پس از جنگ شده و صحبت در مورد ضرورت پیگیری «مسیر دیپلماتیک» پس از جنگ را مطرح کرده است. این واگرایی میان گالانت و نتانیاهو احتمالاً به رقابت‌های سیاسی که در طول سال 2024 در عرصه سیاست اسرائیل رخ خواهد داد، اشاره دارد.

در عین حال، همه دوستان و شرکای آمریکا در شورای همکاری خلیج‌فارس از آمریکا می‌خواهند که برای پایان سریع جنگ در غزه به اسرائیل فشار وارد کند. کشورهای عضو پیمان آبراهام به توافق عادی‌سازی خود با اسرائیل پایبند بوده‌اند و عربستان سعودی همچنان علاقه‌مندی خود را به عادی‌سازی روابط با اسرائیل نشان می‌دهد، اما شروطی برای گسترش توافقات تعیین شده است که البته شامل پایان جنگ در غزه می‌شود. اما موارد مهمتری نیز در کار است و مهمترین‌شان ضرورت حرکت به سمت راه‌حل دودولتی در سرزمین‌های فلسطینی است. در مورد یمن، مطمئناً نارضایتی زیادی وجود دارد، زیرا دولت بایدن به شدت از عربستان سعودی و شرکایش به دلیل جنگ با حوثی‌ها انتقاد کرده بود و اکنون این ایالات متحده است که وارد جنگ علیه حوثی‌ها شده است. عربستان سعودی و امارات متحده عربی از طریق عادی‌سازی روابط با ایران، تنش شکننده‌ای را با حوثی‌های یمن که مورد حمایت تهران هستند به دست آورده‌اند و حالا نمی‌خواهند با حمایت از تلاش‌های آمریکا در حمله به حوثی‌ها، این امنیت هر چند شکننده را به خطر بیندازند. عربستان معتقد است که مسئله حوثی‌ها به جنگ اسرائیل در غزه مرتبط است نه به سایر مسائل منطقه‌ای.

اگر از جنبه مثبت به تحولات بنگریم، توجه به این نکته مهم است که درحالی‌که منطقه در چندین عرصه، از شام تا دریای سرخ، درگیری‌های سطح متوسط را تجربه می‌کند، احتمال تشدید تنش در مقیاس بزرگ همچنان اندک است و درحالی‌که عملیات نظامی اسرائیل در غزه ادامه دارد، گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، سیگنال انتقال تدریجی به عملیات‌های با شدت کمتر را نشان داده است. همچنین در مورد دیپلماسی تهاجمی ایالات متحده که توسط آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه و تیمش رهبری می‌شود، چیزهای زیادی می‌توان گفت. این تلاش‌ها ممکن است از تشدید کامل تنش در لبنان و همچنین دریای سرخ، عراق و سوریه جلوگیری کند. در نهایت، تیم بایدن حداقل در حال ترسیم نقشه راه مناسب برای کنترل غزه پس از جنگ است که شامل یک مسیر دیپلماتیک گسترده برای بازگرداندن راه‌حل دوکشوری به‌عنوان هدف نهایی است.

 

مشکلات دیروز و امروز سیاست خاورمیانه‌ای بایدن

برایان کاتولیس

معاون سیاستگذاری

«حال‌تان است؟». این جمله‌ای بود که جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی جو بایدن، در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی که بسیار آشفته‌اش کرده بود، خطاب به خبرنگاری بیان کرد. این سخن کربی در پاسخ به سری سوالات در مورد رویکرد کلی دولت بایدن در قبال خاورمیانه مطرح شد؛ تنها چند ساعت پس از آنکه نیروهای آمریکایی و انگلیسی به چندین نقطه در یمن حمله کردند. دولت بایدن در هفته گذشته با سه نوع آشفتگی در سیاست خاورمیانه‌ای خود مواجه شده است: فهرست طولانی و رو به رشد تهدیدات در خود منطقه، برخی چالش‌های سیاسی داخلی در رویکرد خاورمیانه‌ای‌اش و آشفتگی داخلی در تیم خودش. اگر بخواهیم از مورد سوم آغاز کنیم باید گفت که بایدن به‌راحتی می‌تواند به بی‌نظمی داخلی رسیدگی کند، زیرا این جنبه یکی از مواردی است که بایدن بیشترین کنترل را روی آن دارد. این خبر مبنی بر اینکه لوید آستین، وزیر دفاع بایدن ماه گذشته در بیمارستان بستری شد و چندین روز را بدون اطلاع فرمانده کل قوا در بخش مراقبت‌های ویژه گذراند، آن‌هم در زمانی که آمریکا عملیات نظامی خود را در خاورمیانه تشدید کرده است، توجیه‌پذیر نیست اما می‌توان به نحوی توضیح‌اش داد. دولت بایدن همچنین با چالش مداوم مخالفت از درون صفوف خود درباره سیاست‌های منطقه‌ای‌اش و تهدید به کناره‌گیری از سوی برخی نیروها در نهادهای مختلف روبه‌رو است. هرچند هنوز موج استعفای کارکنان آنقدر قابل توجه نیست.

این اختلاف داخلی به عامل دوم مرتبط است که ریشه در برخی انتقادات سیاسی داخلی و نارضایتی از رویکرد بایدن در خاورمیانه دارد. باید دید که صدای بلندشده در ادامه اعتراضات در شکل دادن به نتایج انتخابات در ماه نوامبر آینده، چقدر اهمیت دارد. مرکز ثقل در بحث‌های سیاسی آمریکا بیشتر بر روی مسائل داخلی متمرکز است و مشخص نیست که بحث‌های سیاست خاورمیانه‌ای دولت بایدن تا چه حد به دغدغه اصلی رأی‌دهندگان تبدیل می‌شود. بزرگترین منبع آشفتگی در حال حاضر آن چیزی است که در خود منطقه اتفاق می‌افتد. در اینجا، تیم بایدن همچنان از دستیابی به پیشرفت در 5 هدف اصلی که در آغاز جنگ تعیین کرده بود، ناموفق بوده است. تیم بایدن از حق اسرائیل برای دفاع از خود حمایت کرده و هدف اسرائیل برای از بین بردن تهدید ناشی از حماس را تایید کرده است. اما هنوز مشخص نیست که این کمپین تا چه حد برای بازگرداندن بازدارندگی و امنیت مؤثر بوده است. کمتر از نیمی از گروگان‌هایی که در 7 اکتبر توسط حماس و گروه‌های دیگر دستگیر شده بودند، سالم به خانه بازگشته‌‌اند. در همین حال، تلاش‌ها برای محافظت از غیرنظامیان در نوار غزه و ارسال کمک‌های بشردوستانه حتی انتظارات دولت بایدن را برآورده نکرده است. به‌رغم تداوم گفت‌وگوها با شرکای منطقه‌ای در مورد اینکه اهداف نهایی مشترک در جبهه اسرائیل و فلسطین چگونه ممکن است محقق شوند، واقعیت این است که با ادامه نبرد در غزه، اساساً چیزی به نام یک طرح واقعی وجود ندارد. در مورد پایان دادن به بحران میان اسرائیل و فلسطین، شکاف بین ایالات متحده، اسرائیل و شرکای عرب آمریکا همچنان قابل توجه است. با این حال، نگران‌کننده‌ترین منبع آشفتگی ناشی از عدم پیشرفت در جلوگیری از تشدید تنش منطقه‌ای است. رویدادهای هفته گذشته، از جمله تداوم حملات در دریای سرخ، یمن، لبنان، سوریه و عراق – همراه با درگیری‌های غزه – همگی حاکی از ضعف رویکرد تیم بایدن برای جلوگیری از گسترش تنش است.

 

خطر درگیری‌ لبنان و اسرائیل در مرز

راندا اسلیم/ پژوهشگر ارشد

درگیری‌های شدید از 8 اکتبر 2023 در امتداد مرز لبنان و اسرائیل ادامه یافته است. اگرچه این درگیری‌ها به جنگ غزه مرتبط است، اما پدیده جدیدی نیست. هرچند که ممکن است از نظر دامنه و شدت با درگیری‌های مرزی قبلی متفاوت باشند، اما از همان الگوی مدرج، افزایشی و متناسب پیروی می‌کنند. مقامات اسرائیلی به‌طور فزاینده‌ای تهدید می‌کنند که این درگیری‌های مرزی در نهایت لبنان را به یک جنگ همه‌جانبه بسیار مخرب با اسرائیل می‌کشاند. مقامات حزب‌الله می‌گویند، هرگونه جنگی به همان اندازه برای اسرائیل هم هزینه برخواهد داشت. با این حال، هر دو طرف همچنان می‌گویند که به راه‌حل دیپلماتیک برای جلوگیری از تشدید تنش مرزی متعهد هستند. حزب‌الله هرگونه مذاکره بر سر این موضوع را مشروط به پایان جنگ در غزه کرده است. حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله در سخنرانی‌های خود اشاره کرده است که اهداف اولیه این تشدید مرزی حمایت از حماس و پایان دادن به جنگ در غزه است. لبنان و اسرائیل سابقه درگیری‌های مرزی دارند که آخرین آنها در ژوئن گذشته بود. یعنی زمانی که اسرائیل ادعا کرد، حزب‌الله در نزدیکی قجر، روستای مورد مناقشه بین لبنان و اسرائیل، چادرهایی را برای پناه دادن به جنگجویان خود در خاک اسرائیل برپا کرده است. ژوئیه گذشته، تبادل آتش بین دو طرف باعث زخمی شدن سه عضو حزب‌الله شد. چند روزنامه‌نگار لبنانی و نمایندگان پارلمان نیز در امتداد مرز مورد هدف گاز اشک‌آور اسرائیلی‌ها قرار گرفتند. هیچ مرز زمینی بین‌المللی به رسمیت شناخته‌شده‌ای بین دو لبنان و اسرائیل وجود ندارد زیرا هر دو طرف تاکنون با تعیین آن موافقت نکرده‌‌اند. یک «خط عقب‌نشینی» به طول 120 کیلومتر وجود دارد که به خط آبی معروف است که سازمان ملل متحد در ژوئن 2000 پس از عقب‌نشینی اسرائیل از جنوب لبنان در آن سال ترسیم کرد تا مشخص کند که آیا اسرائیل مطابق با قطعنامه 425 و 426 شورای امنیت سازمان ملل عقب‌نشینی کرده است یا خیر. پس از موفقیت ایالات متحده در میانجیگری برای توافق مرزهای دریایی بین لبنان و اسرائیل در اواخر سال 2022، واشنگتن بار دیگر در تلاش است تا تنش‌ها را در امتداد مرز کاهش دهد تا از بروز جنگ همه‌جانبه‌ای که اسرائیل تهدید می‌کند لبنان را به درون آن بکشاند، جلوگیری کند. در قلب این چالش 13 نقطه مرزی زمینی مورد مناقشه قرار دارد که 7 مورد از آنها قبلاً در مذاکرات غیرمستقیم گذشته با میانجیگری آمریکا بین دو طرف حل و فصل شده است. از شش نقطه مرزی مورد مناقشه که باقی مانده‌اند حل دو مورد به شکل ویژه‌ای چالش‌برانگیز خواهد بود: نقطه B1، واقع در ناقوره لبنان، که بیروت آن را نقطه شروع مرز زمینی جنوبی خود می‌داند و نقطه بعدی، آن‌چیزی است که لبنان آن را «سکونتگاه وازانی» می‌نامد، که از یک سو تا نقطه M9 که در تقاطع رودخانه وازانی قرار دارد، کشیده شده و از سوی دیگر به بلندی‌های اشغال‌شده جولان ادامه می‌یابد.

در ماه آگوست گذشته، در پایان سفر دوروزه آموس هوخشتاین، فرستاده ویژه ایالات متحده به لبنان، اینطور اعلام شد که واشنگتن در حال بررسی امکان میانجیگری درباره مناقشات مرزی زمینی بین لبنان و اسرائیل است. هوخشتاین در جریان سفر هفته گذشته خود به بیروت که پیش از سفر به تل‌آویو انجام شد، خاطرنشان کرد، این وظیفه ایالات متحده است که به یک راه‌حل دیپلماتیک برای مناقشه مرزی کنونی بین لبنان و اسرائیل دست یابد. براساس گزارش‌های مطبوعاتی طبق بیانیه‌های دفتر نخست‌وزیر لبنان، هوخشتاین ضمن اشاره به دشواری دستیابی به یک راه‌حل بلندمدت برای مناقشه مرزی، خواستار اقدامات موقت برای آرام کردن اوضاع در مرز جنوبی لبنان شد. نصرالله، دبیرکل حزب‌الله، در سخنرانی خود در 5 ژانویه، درها را برای مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا و اسرائیل بر سر تعیین مرزهای زمینی باز کرد و مذاکرات را مشروط به پایان جنگ در غزه کرد. موضع نصرالله تغییر قابل‌توجهی از موضع قبلی حزب‌الله مبنی بر مخالفت با مذاکرات بر سر مرز زمینی جنوبی لبنان بود.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید