ممیزی و سانسور کتاب، از اساس کار بیحاصلی است. نه کلیسای کاتولیک توانست جلوی خوانده شدن ترجمههای انجیل را بگیرد؛ نه نظام شوروی توانست مانع خوانده شدن کتابها شود؛ نه پهلویها توانستند با ممیزی و سانسور جلوی خوانده شدن کتابهای شریعتی، مطهری و … را بگیرند؛ و نه ممیزی کتاب در ایران امروز میتواند چنین کاری را انجام دهد.
به گزارش صدانیوز،یک استاد دانشگاه در یادداشتی نکتههایی را پیرامون سانسور و ممیزی در کتاب یادآور شد.
محمد فاصلی در روزنامه اطلاعات نوشت:
پرده اول. روز تعطیل است و سوپرمارکتها برخی تعطیل هستند. از مغازهای خرید میکنم که به ندرت به آن سر میزنم. یک بسته پنیر برمیدارم و وقتی میخواهد قیمتش را اعلام کند میگوید: «۲۳۰ هزار تومن وجه رایج بیارزش جمهوری اسلامی.»
پرده دوم. نویسنده و مترجمی از اینکه پنج سال است کتابهای ترجمه و تألیفش در ممیزی کتاب وزارت ارشاد مانده و ممیزی خواستار حذف بخشهای مهمی از ترجمه شده و کتاب تألیفی هم مجوز انتشار نگرفته است شکایت میکند. آنقدر ناراحت است که میخواهد ترجمه بعدیاش را روی اینترنت منتشر کند.
نظام سیاسی با سانسور کتاب میخواهد از انتشار کتابهایی جلوگیری کند که دوست ندارد یا فکر میکند به ایدهها، مشروعیت یا بنیان فکری نظام سیاسی ضربه میزنند. اما واقعیت این است که هیچ ایده و کتابی نیست که در فضای مجازی مطرح نشود، و به شیوههای مختلف در دسترس مردم قرار نگیرد. حداکثر این است که مترجم و مؤلف بیخیال انتشار کاغذی شده و در فضای مجازی منتشر میکنند.
این چنین کتابهایی هم متوسط در هزار نسخه یا کمتر منتشر میشوند؛ نه اصلاً فکر کنید در ده هزار نسخه منتشر شوند. تازه اگر خوانده شوند، حد اثرگذاریشان همین است.
در مقابل، هزاران مغازه سوپری هستند که هر کدامشان احتمالاً روزی به دهها نفر شبیه این جمله را میگویند: «۲۳۰ هزار تومن وجه رایج بیارزش جمهوری اسلامی.» اگر هم نگویند، مشتری خودش عقل دارد و میفهمد معنای ۲۳۹ هزار تومان یک بسته پنیر در مقایسه با میانگین درآمد مردم چیست.
نتیجهگیری
ممیزی و سانسور کتاب، از اساس کار بیحاصلی است. نه کلیسای کاتولیک توانست جلوی خوانده شدن ترجمههای انجیل را بگیرد؛ نه نظام شوروی توانست مانع خوانده شدن کتابها شود؛ نه پهلویها توانستند با ممیزی و سانسور جلوی خوانده شدن کتابهای شریعتی، مطهری و … را بگیرند؛ و نه ممیزی کتاب در ایران امروز میتواند چنین کاری را انجام دهد.
نظامهای سیاسی هم ضربه اصلی را از قیمت پنیر میخورند نه از محتوای کتابهایی که اگر سانسور نشوند هم اتفاقی نمیافتد. اگر هم سانسور شوند، تا وقتی قیمت پنیر همین است و افزایش مییابد، سانسور راه به جایی نمیبرد. قیمت پنیر را که نمیشود سانسور کرد.
اداره ممیزی و سانسور نمیتواند جلوی گردش ایدهها و انتشار کتابها را بگیرد (در فضای مجازی منتشر میشوند)، اما کلی دفتر و دستک و کارمند و آفتابه و لگن دارد که همه خرج دارند و بخشی از مخارج دولت هستند. مخارج بالای دولت هم روی کسری بودجه مؤثر است، و کسری بودجه هم یکی از مسیرهای مولد تورم است.
نویسنده و مترجمی که کتابش در اداره ممیزی و سانسور کتاب مانده، وقتی به قیمت پنیر میرسد، و فروشنده سوپری هم میگوید «۲۳۰ هزار تومن وجه رایج بیارزش جمهوری اسلامی» حالش بیشتر گرفته میشود و از خودش میپرسد راستی کتاب من که در اداره ممیزی خاک میخورد خطرناکتر است یا قیمت پنیر؟
کتابهای مانده در اداره ممیزی کتاب را آزادسازی کنید؛ خطرناک نیستند. به جای تمرکز بر سانسور، فکری به حال اقتصادی کنید که در آن قیمت پنیر خطرناک است. در ضمن، سوپریها این جملات پنیری را به کارمندان اداره ممیزی و سانسور کتاب هم میگویند! آنها هم احتمالاً از مقایسه کار خودشان و قیمت پنیر بدحال میشوند.