حدود ۶۰ درصد از کل صادرات چین به اروپا از طریق دریای سرخ و کانال سوئز صورت میگیرد. وضعیت ناپایدار امنیتی در منطقه قبلا چندین شرکت کشتیرانی را مجبور کرده که از دریای سرخ منحرف شوند و مسیر طولانیتر و گران تری را در اطراف دماغه امید نیک در آفریقای جنوبی انتخاب کنند.
به گزارش نبأخبر،پکن به طور فزایندهای درباره حملات علیه کشتیها در دریای سرخ پر سر و صدا شده است. اگرچه کشتیهای چینی را مورد حمله قرار ندادهاند، اما وضعیت نابسامان منطقهای تاثیر اقتصادی زیادی بر چین خواهد گذاشت.
خبرگزاری “رویترز” این ادعا را مطرح کرده است که مقامهای چینی از همتایان ایرانی خود خواسته اند تا در مهار حملات به کشتیها در آبراه حیاتی کمک کنند.
به نقل از دویچه وله، “لی کیانگ” نخستوزیر چین در سخنرانی هفته گذشته در مجمع جهانی اقتصاد در داووس بر لزوم حفظ زنجیرههای تامین جهانی “پایدار و روان” بدون اشاره به دریای سرخ تاکید کرد. پکن هم چنین از انصارالله درخواست کرده که حمله به کشتیهای تجاری را متوقف کنند. “مائو نینگ” سخنگوی وزارت امور خارجه چین گفته است: “ما خواستار پایان آسیب رساندن به کشتیهای غیرنظامی برای حفظ جریان روان زنجیرههای تولید و عرضه جهانی و نظم تجارت بین المللی هستیم”.
او افزوده بود که اولویت اصلی چین پایان دادن به جنگ در غزه به منظور جلوگیری از گسترش یا حتی خارج از کنترل شدن آن است. وزارت بازرگانی چین نیز از بازیگران فعال در منطقه خواسته تا “ایمنی آبراههای دریای سرخ را احیا و تضمین کنند”.
برخلاف آمریکا و بریتانیا که حملات هوایی علیه انصارالله انجام داده اند چین تاکنون از هرگونه دخالت نظامی علیه انصارالله خودداری کرده است. در مقابل، انصارالله اعلام کرده اند که کشتیهای روسی و چینی که از دریای سرخ عبور میکنند عبور امنی خواهند داشت و این اقدام را با بیان این که کشتیهای چین و روسیه در تحویل تجهیزات به اسرائیل دخیل نیستند توجیه کرده است.
با این وجود، حتی اگر کشتیهای چینی به طور مستقیم تحت تاثیر قرار نگیرند حملات انصارالله چالش بزرگی برای منافع پکن محسوب میشود. به گفته اندیشکده انستیتو خاورمیانه بخش عظیمی از صادرات چین توسط کشتیهای خارجی انجام میشود و هم چنین حدود ۶۰ درصد از کل صادرات چین به اروپا از طریق دریای سرخ و کانال سوئز صورت میگیرد. وضعیت ناپایدار امنیتی در منطقه قبلا چندین شرکت کشتیرانی را مجبور کرده که از دریای سرخ منحرف شوند و مسیر طولانیتر و گران تری را در اطراف دماغه امید نیک در آفریقای جنوبی انتخاب کنند.
تاثیرات اقتصادی قابل توجه
“یوهان فورمن” رئیس دفتر بنیاد کنراد آدناوئر در پکن میگوید که حمله به کشتیها تاثیر اقتصادی بر چین دارد. او میافزاید: “این موارد در زمانی رخ میدهند که چین به شدت بر افزایش صادرات تمرکز میکند، زیرا بحران املاک در آن کشور نشان داده که رونق اقتصادی مبتنی بر املاک دیگر امکان پذیر نخواهد بود”.
“نورا کورزدورفر” کارشناس مسائل چین در موسسه آلمانی مطالعات جهانی و منطقهای در هامبورگ نیز به وابستگی زیاد چین به تامین انرژی از خاورمیانه و آفریقا اشاره میکند. او میگوید:”کشتیهای چینی هنوز مورد حمله قرار نگرفته اند صادرکنندگان چینی با افزایش هزینههای حمل و نقل و حق بیمه مواجه هستند”.
براساس چندین برآورد صورت گرفته از زمانی که حمله به کشتیهای باری در دسامبر آغاز شد، هزینه حمل یک کانتینر به اروپا بیش از دو برابر افزایش یافته و به حدود ۷۰۰۰ دلار (۶۴۴۳ یورو) رسیده است.
خویشتن داری سیاسی پکن
با این وجود، چین برای جلوگیری از به خطر انداختن منافع اقتصادی و دیپلماتیک خود در منطقه خویشتن داری سیاسی و نظامی را در پیش گرفته است. کورزدورفر میگوید که پکن به طور سنتی سیاست عدم مداخله را دنبال کرده و بر حاکمیت ملی تاکید داشته است. او اشاره میکند، اما این بدان معنا نیست که چین به دنبال منافع سیاسی خویش نمیباشد. کورزدورفر خاطر نشان میسازد که برای مثال، پکن از وضعیت فعلی استفاده میکند تا نشان دهد که مسئولیت بی ثباتی غالب فعلی برعهده امریکاست. هم چنین، چین در حال تقویت شراکت با شرکا و متحدانی مانند ایران است. فورمن میگوید که هدف سیاسی پکن به طور کلی آن است که خود را به عنوان یک قدرت جدید در منطقه تثبیت کند همان طور که در سال گذشته هنگامی که چین میانجی گری برای نزدیک شدن بین دو رقیب اصلی در خاورمیانه یعنی عربستان سعودی و ایران را برعهده گرفت این موضوع را نشان داد.
او میافزاید: “در عین حال، دولت چین بارها بر حاکمیت سایر کشورها تاکید نموده و خود را به عنوان نیرویی برای صلح معرفی کرده است. پکن اعلام کرده که مداخله نظامی آمریکا و متحدان آن کشور نه تنها در یمن بلکه در کل منطقه بی ثبات کننده است”.
فورمن میگوید دولت چین از یک سند سیاستی در مورد جنگ غزه رونمایی کرد که در آن خواستار آتش بس همه جانبه و پایان جنگ، حمایت موثر از غیر نظامیان و کمکهای بشر دوستانه به مردم تحت محاصره شده بود.
فورمن میگوید: “این موضوعی قابل توجه است که اسرائیل به طور کلی با چین روابطی دارد، اما همزمان متحد امریکا نیز قلمداد میشود”. کورزدورفر نیز دیدگاه مشابهی دارد. او میگوید:”در حالی که چین روابط تجاری خود را با اسرائیل حفظ میکند تمایل دارد از جنبه لفاظی و دیپلماتیک در کنار فلسطینیان قرار گیرد و هم چنین به عنوان وزنهای در برابر امریکا عمل کند”.
فورمن میگوید که پکن تجربه نظامی نسبتا کمی در خارج از کشور دارد که احتمالا همین موضوع یکی از دلایل محتاط بودنش است.